گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
-اولین دانشگاه و آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
جلد پنجم
کتاب فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها... هدایت زنبورها - عسلسازی آنها






کیفیت هدایت زنبوران و عسلسازی آنها

اسم بی مسمای (هدایت زنبورها - و عسلسازی آنها) و نام ناسازگاری که بر این قسمت گزاردم قبلاً برای شما معلوم کرد که شرح و بسطی که سزاوار و شایسته باشد نمی توانم داد ولی کتاب هدایت زنبورها و عسلسازی آنها بدین مناسبت انتخاب شد که اولاً یک قسمت از آیه بدون اشاره باقی نماند دیگر اینکه بتوان با ارتباط کلمه وحی با پوئیدن راه پروردگرا و سالک سبل رب شدن اشاره نمود.

در سلک فلانی در آمد ، یعنی براهی که طرف میرفت با نفود و توجه خاصی همانند و همراه و همردیفش شد خواه راه رحمان پوئیدن و بسوی سعادت رفتن باشد مانند آیه مورد بحث که سبل رب است و یا طریق شیطان و بسوی دوزخ همانگونه که پروردگار فرماید ما سلککم فی سقر (که شما را یا چه عمل بعذاب دوزخ افکند - سوره مدثر) حتی ممکن است قلوب گناهکاران محل انتخاب شه باشد «کذلک نسلکه فی قلوب المجرمین» (اینگونه ما قرآن را در دل زشتکران (و کافران) داخل سازیم) سوره الحجر.

ص : 107

سبل : جمع سبیل است یعنی راهی که راهرویش آسان است ، از اینقرار شاید بتوان گفت بزنبور عسل وحی شد سالک سبل پروردگارش باشدو در نتیجه اطاعت و پوئیدن راه مذکور عسلی رنگارنگ و شفابخش بجهانیان بهره داده شد.

با انسان نیز توسط نبی گرامی وحی شد : قل هذه سبیلی (ای رسول ما امت را بگو طریق من و پیروانم همین است که (سوره یوسف) ادع الی سبیل ربک (سوره نحل) و در نتیجه اطاعت و ایمان به حضرت ذی الجلالش قرآن بر ایمان آورندگان شفا بخش و رحمت گردید (و تنزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنین - و ما آنچه از قرآن فرستیم شفای دل و رحمت الهی برای اهل ایمان است و (لیکن) کافران را بجز زیان نخواهد افزود) (سوره اسری) زنبورها همانند انسان بین جبر و تفویض نیستند که با فرمان فاسلکی سبل و بک تخطی و تجاوزی نمایند و در نتیجه بدو گروه مومنین و ظالمین تقسیم شوند این انسانهای بین اجبار و اختیارند که در برابر هذه سبیلی یا راهرو راه نشان داده شده میشوند و طریق شفابخش و سعادت را انتخاب می کنند یا بیراهه و بسوی شقاوت و دوزخ رهسپار میگردند و بهمین جهت است که عسل برای للناس شفاست و قرآن برای کسانی که با واسطه پیامبر وحی را پذیرفته و اهل ایمانند (عسل شفای همه و قرآن شفای اهل ایمان).

قسمت دوم : یخرج من بطونهاست که باز از اعجاز و شگفتی های قرآنی است و اشاره ای در این باره شد و باز هم بعمل خواهد آمد و خواهید دید چگونه در 15 قرن قبل بر عکس تصور بعضی نه عسل نه موم هیچکدام از مخرج زنبور بیرون نمی آید

ص : 108

بلکه از بطون و آنجا که جزئی از اندرون و شکمشان محسوب است خارج میگردد.

از آنجا که قرآن راههائی (سبل) را با انسان نشان میدهد که جملگی به صراط مستقیم راه راست می پیوندد و سبل چندین راه است و صراط فقط یک راه که پایانش سعادت و بهشت جاویدان می باشد ، شاید بتوانیم در اینجا نیز با توجه به کلمه سبل و راههائی که زنبور عسل باید بر گزیند تا با اطاعت حق و پوئیدن راه وی جل جلاله توفیق یابد و عسل شفا بخشی فراهم نماید. بذکر راههائی که حشره شناسان موفق به کشفش شده اند می پردازم :

هر زنبور عسل به اندازه ده برابر وزن خودش عسل به کندو می آورد هم نیم کیلو عسل نتیجه چهل هزار مرتبه مسافرت و رفت و آمد یک زنبور است و هر زنبور در مدت عمرش سی کیلومتر راه طی کرده و 125 گرم عسل فراهم نموده است.

زنبوران هر گاه به یک مخزن از شهد رسیدند آنرا در محفظه خود جای داده بطرف کندو پرواز می نمایند و برای دفعات بعد با رفقای خود بسوی مخزن بر میگردند. به تجربه رسیده زنبورانی که برای آوردن شهد می آیند بر حسب راهنمائی زنبوران کاشف راه را طی نمی کنند بلکه نشانی مخزن را از کاشف گرفته از روی آن نشانی راه پیمائی می نمایند.

برای بدست آوردن اطلاعاتی راجع به وضع محل گلها و اینکه آیا گلهای تازه تری باز شده یا نه هر روز قبل از طلوع آفتاب عده ای زنبور که با آنها مأمورین اکتشاف گفته میشود

ص : 109

از کندو خارج شده و پس از تحقیق به کندو مراجعت می نمایند و بدین وسیله زنبوران آنچنان از وضع خارج اطلاع حاصل می نمایند که به محض خارج شدن از کندو مستقیما بسوی محل منظور میروند گویا قبلاً می دانسته اند در کجا گلهای تازه باز شده است.

راه پیمائی شگفت انگیز دیگر زنبور زمانی است که باید دسته جمعی مهاجرت نموده کندوی جدید بوجود آورد که قبلاً به نحو این عمل اشاره گردید.

لو کونت دانشمند فرانسوی باد بادکهائی در حوالی کندوی زنبوران هوا کرده مشاهده نمود زنبوران با آن باد بادکهائی که در مسیر و راهشان که بعرض 5-10 متر به و است نیش میزنند. روسها بدنبال این پژوهش پس از یک سلسله بررسی فهمیدند که زنبوران برای صحبت با یکدیگر و رساندن اطلاعات لازم بهم ، وسیله ای جز پرواز و چرخش و ایجاد زوایائی بین بال و پر و پا و گردن خود و بطور خلاصه وسیله ای جز رقص ندارند.

وان فریش آلمانی اولین کسی بود که اعلام داشت زنبوران بوسیله رقصیدن مقصود خود را بیکدیگر می فهمانند و امروز ادعای و ان فریش مورد قبول دانشمندان حشره شناس واقع شده است.

اگر بغرض غذا در صد متری کندو باشد و زنبوری بخواهد دیگران را مطلع سازد رقصش دایره وار در بالای کندوست و اگر فاصله غذا زیاد باشد رقص آنچنان پیچیده میشود که فاصله، جهت، کیفیت غذا را بتواند با شدت و ضعف (ریتم)

ص : 110

نشان دهد.

ایی اکتشاف شگفت انگیز است که زمان ابر بودن زنبور می تواند از گیرنده مخصوصی که دارد محل خورشید را از پشت ابر بوسیله اشعه ماوراء بنفش تعیین نماید و جالب تر مسلح بودن زنبورها به اکرونومتر بسیار دقیقی است که می تواند ساعات و بلکه دقایق را با آنها نشان دهد چنانچه زنبورها در هر شهری از هر قاره در ساعات معلومی از روز از کندو خارج میشوند. از جمله وسائل دیگری که زنبور برای اکتشاف از آن استفاده می کند قدرت استشمام است که اگر ماده ای به نسبت یک دویست هزارم در فضا پخش شده باشد زنبور آنرا استشمام می کند.

موضوع دیگر که گفتن دارد استفاده از کلیه مواهب از محیطی است که کندوی زنبور عسل در آن حول و حوش قرار دادر و از جمله شگفتی های این قسمت انتخابی است که زنبوران به نحو احسن از بهترین و عالی ترین آنها می نمایند آنچنان که می توان گفت براستی زنبور عسل سبل پروردگارش را می پوید و در جلد قبل گفتیم زنبوری که می بایست فرآورده ای شفابخش تحویل دهد شایسته است و بایستی هم هر چیز را که مورد استفاده قرار میدهد از بهتر ینش بوده باشد و همین طور هم هست چنانچه از طبیعت :

گل های تازه شگفته شده را ترجیح می دهد و از گل آن قسمتش را که شهد و شیرینی دارد.

روز زیبا و زمان ثابت.

وقتی که روزهای قشنگ پشت سر هم باشد.

ص : 111

آنگاه که عرض جغرافیائی منطقه در اعتدال باشد.

ارتفاع سطح دریا بیشتر باشد.

رطوبت هوا و خاک مساعد باشد.

حرارت تا حدودی بالا و لابراتواری باشد.

نور ملایم.

ترکیبات زمین آهکی شنی و برای هر گیاهی شایسته رشدش باشد.

با مناطق تغییر می کند چنانچه در بعضی منطقه ها زنبوران بهره برداری بهتری می نمایند.

لحظاتی که گل یا میوه یا برگ وضع بهتری برای بهره برداری دارند.

و از همه مهمتر ترکیب عسل است که زنبور سعی می کند فرآورده ای با ترکیب های بهتری تحویل دهد.

درباره آنچه زنبور با نور روز انجامی می دهد توضیح داده شود که زنبوران به تغییرات تدریجی سرتاسری روز هم عکس العملی نشان می دهند. تجرهی ای در این باره کرده اند : دسته ای از زنبوران را در شرایط مصنوعی و آب و غذای کافی نگهداری نمودند و ساعات رشنائی را از 8 به 12 و سپس 16 افزایش دادند مشاهده شد علاوه بر پرورش نوزادان پرواز عادیشان نیز با ساعات مختلف فرق می کند یعنی در نیمه اول روز (روشنائی 8 و 16 یا روشائی کم و زیاد) پروازشان از کندو به کندی بود و در نیمه دوم فعالیتشان شدید میگردید یک ساعت هم قبل از پایان این روز با روشنائی مصنوعی ، پروازشان قطع میشد.

ص : 112

در تجربه دیگر زنبورها را به روشنائی 12 ساعته عادت دادند و بعد ساعات روز را به دو ساعات کاهش دادند و دیدند تعداد پروازها سریع و چهار برابر گردید (همینطور با طولانی ساختن روشنائی روز عکس العمل زنبورها نسبت مسقیم داشت) نتیجه آنکه ، زنبور عسل در راه تهیه عسل همه کارش بنظم بوده تحت زاویه معینی بر گیاه می نشیند با زاویه معلومی خانه های مسدسی میسازد با زوایای مشخصی نسبت بن کندو و محل گل ایاب و ذهاب دارد و خلاصه راه پروردگارش را که جز نظم و سعادت نبوده و فراورده چون عسل شفابخش نتیجه آنست انتخاب خواهد نمود.

توضیح: آیا عسل از کجای زنبور خارج میشود ؟ به خواندن ادامه دهید.

ص : 113

ص : 114

کتاب شراب عسل

تعریف عسل

عسل را نمی توان تنها محصول طبیعی زنبور عسل نامید زیرا موم هم محصول طبیعی است.

تعریف های چندی برای عسل کرده اند اما آنچه بهتر بنظر میرسد : عسل محصول عناصر شیرین نگهداری شده در غده شهددانهای گل ها یا قسمت دیگر گیاه است که بعد از دگرگونیها در شکم زنبور بوسیله سلولهای عسل ساز آنرا بوجود می آورند.

تاریخچه عسل

از چه زمانی عسل مورد استفاده آدمی قرار گرفته است ؟ سئوالی است که مانند هزاران پرسش دیگر در قلمرو وسیع جهل ما قرار داشته واوان زمان استفاده را در تاریکیهای همان جهل از تاریخ فرو می برد.

آنچه یقین است ، عسل همیشه و از قدیم الایام هم مورد توجه و احترام همگان بوده است. و بر روی پایی روسی از مصر در حدود 3500 سال پیش به خواص طبی آن اشاره گردیده است. همین طور در کتاب آیور - ودای هندیها از آن نامبرده شده است مصریها عسل را نماینده پاکی و شیرینی می دانستند و در چشن های عروسی از آن استفاده می کردند و در هز ازدواج شوهر به زنش قول می داده است که 12 ظف عسل به او

ص : 115

بدهد و این عشق آتشین او را میرسانده است.

روسها مقدار زیادی عسل به کف اطاق زفاف میریختند و همین که عروس و داماد وارد میشدند مرد زیر بغل زن را میگرفت که نیفتد و بعقیده بسیاری از آن زمان معمول شد که مرد زیر بغل زن را بگیرد.

هنوز در مجارستان و هندوستان عسل را با شیرینی شب عروسی بهم می آمیزند و می خورند و در ماه اول از آن شیرینی استفاده کرده و بهمین مناسبت ماه اول را ماه عسل گویند که امروز بهمین نام تقزببا در تمام جهان معمول است.

در قدیم مصریها و یونانیها مردگان خود را با عسل مومیائی می کردند دکتر عبداللطیف مصری در قرن 12 میلادی در یکی از اهرم غزه در داخل تابوت جسد کودکی را پیدا کرد که با عسل مومیائی شده بود. اسکندر مقدونی وقتی در بابل مرد جسدش با عسل مومیائی شده و برای دفن کردن به مقدونیه فرستاده شد.

قبل از حضرت مسیح در بعضی نقاط مقداری عسل بهمراه مردگان در تابوتش می گذاشته اند.

دیرین شناس آمریکائی ت - م دیویز در موقع باز کردن قبر ملکه یکی از فرعون ها کاسه پر از عسلی را که در داخل زمین همراه ملکه دفن شده و بدون فساد مانده بود پیدا کرد.

همر یونانی معروف در کتابش راجع به عسل مطالبی نوشته است.

توجه بزرگان به عسل

پیامبران آنچنان به عسل علاقه نشان دادند که هنوز بعضی ، عسل را نوشابه انبیاء می گویند.

ص : 116

توجه نبی گرامی اسلام و علی مرتضی و یازده فرزندان گرامش را به عسل بزودی ، آنجا که روایات و اخبار در این قلمرو خواهیم آورد می بینید.

بعضی از سلاطین و مشاهیر نیز علاقه وافری به عسل خوردن داشتند. چنانچه جرج بر ناردشاو ایرلندی عسل خوردنش معروف است.

ناپلئون از فرط علاقه به عسل دستور داده بود شکل زنبور عسل را روی جبه رسمی اش قلابدوزی کنند ، گویا از قرآن مجید الهام گرفته بود که برای بزرگداشت عسل ، یک سوره خود را بنام عسل نامگزاری فرمود و برای بزرگی و اثر عسل همین افتخار بس که سوره ای از قرآن مجید «سوره نحل» نام داشته باشد.

مواد اولیه عسل

مایعی است شیرین و مخفی در نقاط مخصوص گیاه که آنرا غده های شهد دان گوئیم ، و بهره برداری زنبورها از آنجاست.

طرز پیدایش شیرینی مذکور که آنرا شیره گل گوئیم مربوط به دو حالت اسمز و تعریقی است که در گیاه صورت می گیرد. گیاه زنده در تمام سطوح قابل جذبش مقداری رطوبت برای تعریق نگه می دارد. عمل کلروفیل گیری نیز در روز توسط گیاه انجام می گیرد و آب فعال توسط ریشه هاست که در این پدیده ها نتیجه بخش می باشد. عناصر موجود در گیاه و شیرینی های بوجود آمده تقزیبا از هر نوع در شیره گل وجود دارد و زنبوران از آنها که در روزنه های اپیدرم گیاه موجود است می مکند و بکندو

ص : 117

می آورند و عسل می سازند.

تعریق که صورت گرفت مقداری از رطوبت سطحی تبخیر میشود و شیره غلیظ تری بر گیاه می ماند که پس از برداشت زنبوران مجدد این عمل تکرار می گردد مگر آنکه در هوا رطوبت بحد اشباع برسد.

ما می توانیم با شستشوی طولانی سطوح گل با آب خالص محصول شیره گل را متوفق سازیم چنانچه پس از باران طولانی تقریبا این عمل متوقف می گردد ولی اگر مانند زنبوران که شهد را می مکند باپیپت شیره گل را تخلیه کنیم مجدد شیره بجایش خواهد آمد و بر عکس اگر قطرات شربت بر قسمت ثمر بخش بریزیم طبق قانون اشاره شده «اسمش» فعالیت گیاه برگشت می نماید.

خلاصه آنکه مواد اولیه عسل را شهد دان گیاه جدا شده و عناصر ساختمانی و متشکله گیاه بعلاووه محصولات منتجه پدیده های استمیک و کلرفیل سازی می باشد.

آنچه در فراهم آوردن فرآورده های عسلی مؤثر است

تقریبا ضرایب یازده گانه زیر موجب میشود که در فراورده های شیره ای عسل تغییراتی بوجود آید :

1) برحسب روزی که زمان ثابت و زیبائی دارد : حجم شیره گل با توجه به آنچه راجع به تعریق گیاه گفتیم در تمام شد شب یعنی هنگام صبح در حد ماکزیمم است بعلاوه برگشت زنبوران بکندو همین که خورشید در ابر میرود یا باران شروع میشود افزایش یافته و کمتر از کندو خارج میشوند و به محض اینکه خورشید خود را نشان داد و روز زیبائی گردید خروجشان

ص : 118

زیاد و سریع میگردد.

2) روزهای زیبا و آفتابی متوالی بشرطی که در فواصل آنها بارانی نیز ببارد و باد وجود نداشته باشد ایام ایدآلی برای زنبوران بوده و محصول فراوانی می دهند.

3) تغییرات بر حسب عرض جغرافیائی برای گیاهان خودرو بنظر میرسد با حجم شیره عسلی افزایش یابد.

4) ارتفاع از سطح دریا نیز در پرورش زنبور و تهیه عسل تأثیر فراوانی دارد چنانچه بعضی گیاهان است که چون از دشت به کوهستان برده شوند محصول بیشتری می دهند. عسلهای کوهستانی خیل سفید ترند و معطر و لذیذ و سرشار از ساکروزیدها که چون کریستال شوند بسته شده و دانه دانه میشوند و حال آنکه عسل های دشتی گلوکز بیشتری دارند با کریستالهای خمیری ، حتی بعقیده بعضی در ارتفاعات جو سرشار از ازت موجبات یک عمل قوت دهنده برای عسل سازی بیشتر فراهم است.

5) تغییرات بر حسب رطوبت 1) خاک : زمین های باتلاقی بر ترشحات عسلی نامساعد بوده و زمین های بی عیب و قابل جذب برای ترشح شیره عسلی آماده ترند. 2) هوا : رطوبت ملایم و با عتدال مساعد کننده اند و بادهای شمال و جنوب بیشتر یا کمتر ترشحات گیاهی را خشک و بر طرف می سازند (در اینجا ما را بیاد جلد دوم کتابهای اولین دانشگاه و آخرین پیامبر می اندازد آنجا که گفتیم قرآن باغها و سبزیهای شمال و جنوب شهر سبا را تأیید فرموده است) ولی بعضی گیاهان

ص : 119

بطور کلی در هوای پوشیده از بخار آب و برخی در هوای نسبتا خشک بهتر شیره عسلی را در اختیار زنبوران قرار می دهند.

6) تأثیر حرارت : سرمای ناگهانی متوقف می سازد ترشحات شیره عسلی را بخصوص شبهای سرد روزی را بدنبال دارند کمتر بهره خواهند داد و بطور کلی برای بسیاری گیاهان یا حرارت تا اندازه ای بالا برای ترشح بیشتر مساعد می باشد.

7) تأثیر نو : مساعد نیست زیرا عمل مخصوص تهیه مواد قندی در شب انجام می گیرد و زنبوران نیز وقتی آسمان قبل از طوفان را که تار و ابری است مشاهده نمودند فعالیت بیشتری می نمایند. بعلاوه گیاهان تابستانی وقتی که سایه به آنها افتد شیره عسلی بیشتری می دهند.

8) تغییرات نسبت به جنس زمین : اثر فوق العاده ای دارد و شدت ترشح با جنس زمین نسبت و وابستگی بزرگی دارد چنانچه اسپرس و یونجه در زمینهای آهکی که کمی شن با آنها داده شده و خاک رس برای خردلها ، مواب مساعد و برای گندم سیاه نامساعد است.

9) اثر مناطق : اثر قابل ملاحظه ای دارد یعنی بعضی گیاهان در برخی کشورها عسل بیشتر و بهتری می دهند : یونجه وزیزفون شیردار نقره ای در فرانسه عسل فراوان نمی دهد در صورتی که عسل یونجه دراریزن و کلرادوی آمریکا از عسلهای اعلا محسوب می گردد. شاه بلوط معمولی یا سفید در بعضی نقاط عسل نمی دهند و در برخی مناطق خوب می دهند و...

10) لحظات بهره برداری : اگر فراموش نفرموده

ص : 120

باشیم گفتیم موقع لقاح گیاه ، عروس و داماد در حجله ای مخملین از برگها و رو پرده ایهای زمردین (کاسبرگها) نشسته اند و حجله را عطرآمیز ساخته اند در اینجا می افزائیم که نه تنها در این عروسی عطر بکار برده بکله شیرینی نیز مهیا میگردد :

ترشح شیره عسلی گل شروع نمی شود قبل از باز شدن منافذ (Anthers) وقتی گل کاملاً باز شد و تخمدان کامل گردید و تشکیلاتش منتظر عروسی و لقاح است محصولات مایع شکرین بحد اعلا و ماکزیمم میرسد و بعد بتدریج روبکاهش می گذارد و اتقطاع می یابد هنگام میوه دادن و بعد تخمدان پلاسیده میشود.

10) تغییرات در ترکیب دادن : ارزش آب و شیرینی مشخص می سازد گیاهان را از یکدیگر.

آب با حجم شیره عسلی نسبت معکوس دارد شیره عسلی بر شهد دآنها تا چهارده ساعت می تواند محفوظ بماند و در ساعت 4 صبح آب بیشتری دارد ، مقدار مواد قندی (ساکارز) گیاه وابسته است به سن نسج شهددان ختی شیره اخراج شده از گیاه پس از عمل لقاح دوباره جذب میشود.

چگونگی بهره برداری زنبوران

زنبوران بعضی شهددآنهارا بر شهد دانهای دیگر ترجیح می دهند. سهولت بهره برداری ، مطبوع بودن ، تازه بودن گل آنچنان مورد علاقه اشاناست که بدین وسیله میتوان گیاهان را مورد تحقیق قرار داده و رده بندی کرد.

اگر ترشح شیره شدت داشته باشد تقریبا همه نوع از آن را مورد بهره برداری قرار می دهند اما زمان کاهش شیره

ص : 121

زنبوران بسیاری از آنها را ترک می کنند بطوری که زنبوران همیشه در پی آنند که کار خود را نسبت با اهمیت گل و شیره آن تقسیم نمایند.

اما زنبور چگونه شیره عسلی را از گیاه بر می دارد ، به کمک زبان اما بر حسب قرار گرفتن شهد دان در گل و بر حسب اینکه ترشح شیره گیاه زیاد باشد یا کم زنبور نسبت به گیاه سه وضع دارد : مکیدن به کمک دهان که در این حال زبان زنبور عمل یا پیستون را انجام می دهد وقتی که شیره فراوان است اما اگر گیاه بلکه حلقه گل متحرک باشد زنبور بوسیله اسپراسیون و استنشاق سفت با آن می چسبد و زبانش را بکار میبرد سوم زمانی است که شیره گل تابع قانون ثقل است که در این حال زنبور به آسانی دهانش را هم طراز شهد دان قرار داده و به حلقوم و چینه دانش بسهولت شیره پائین میرود.

در 882 آقای شارتون فراساد (Charton - Froissad) لوله هائی را پر از شیره عسلی کرد و در اختیار زنبوران قرار داد و مشاهده کرد زنبوران تا عمق معینی می توانند از لوله ها برداشت کنند و بدین وسیله دانست که زبان زنبوران حداقل نه 9 میلیمتر است و از این به بعد دانسته شد چرا زنبورها نمی توانند از شیره های فراوان موجود در عمبق بعضی حقه گلها استفاده نمایند.

زنبور عسل بطور متوسط 20 میلی گرم شیره عسلی برداشت می کند و بطور متوسط روزانه 150 مرتبه این عمل را انجام می دهد گاه میشود زنبور برای رقیق کردن مواد شیرینی

ص : 122

که یافته است آب بر آن میریزد ، چنانچه آقای ژبونه. G.Bonne یک قطعه قند را بزنبوران داد آنها با ناتوانی و مشقت آنرا قطعه قطعه کردند بعد برای آوردن آب متحد شدند و آوردند و بر آن ریختند و از آن بهره بکندو بردند.

بطول کلی در مکان پر گیاه که شیره فراوان دارد یک کندوی خوب و پر جمعیت می تواند روزانه بیشتر از پنج کیلو گرم شیره عسلی بکندو ببرد چنانچه برای بکندوی دویست هزار عددی 67 کیلو گرم شیره عسل و 40 کیلو گرم پولن و 20 کیلوگرم آب برای خانه سازی و پرورش نسل جدید و ترشح موم بکار رفته است.

تبدیل و تغییر شیره عسل به عسل

این عمل در یکی از بطن های زنبور که حشره شناسان آنرا چینه دان گویند انجام داده میشود و قران 15 قرن قبل (یخرج من بطونها) با آن اشاره کرده است (چینه دان یک بطن زنبور است و بطن های دیگر را خواهیم گفت) همانطور که آسان و گواراست تجزیه و ترکیب عناصر موجود در شیره عسل و عسل ، خیلی مشکل است چگونگی فهم تهیه و تبدیل مواد شیره عسلی به عسل.

اینک برای مقایسه : مقادیر موجود در شیره عسل و عسل اسپرس را مثال می زنیم.

(جدول تهیه شده بوسیله آقای هومل Hommel)

ص : 123

درصد*****شیره عسلی اسپرس*****عسل فراهم شده از اسپرس.

عصاره خشک*****25ر***** ر88.

ساکارز*****12و30*****5و90

گلوکز*****30ر12*****90ر5.

صمغ و مواد معدنی و غیره*****50ر3*****76ر4.

آب***** ر75***** ر22

بقیه عسل ها نیز تقریبا با مختصر اختلاف طبق جدول فوق عناصر خواهد داشت و آنچه در آنها متغیر است بیشتر آب می باشد.

آب گرفتن از شیره عسلی

آب شیره های عسلی برحسب رطوبت و حرارت و... محیط از 70 - 80 درصد و بطور متوسط 75 درصد می باشد و وزن مخصوصش 10 ر 1-13 ر 1 می باشد.

عسل رسیده بیشتر از 18- 25 درصد و بطور متوسط 22/ آب ندارد و وزن مخصوصش 35/1 - 48/1 و متوسط 35/1 است.

عسل ماده ای منجمد در قوام کره محسوب میشود.

100 گرم شیره عسلی بعد از تبخیر 28 گرم میشود یعنی سه چهارم وزن شیره عسلی از دست میرود لذا برای تعیین وزن عسل با در دست داشتن شیره عسلی می توان آنرا در 28/ ضرب کرد و این ضریب تا 36/ بر حسب غلظت آب شیره عسلی متغییر است.

اما آب شیره عسلی هنگام تبدیل به عسل چگونه است ؟ صرفنظر از تبخیر در برابر اشعه ها یک نوع اخراج مستقیم آب بوسیله زنبوران بعمل می آید که اولین دفعه در 1868 آقای

ص : 124

با تاز P.Bataz آنرا در رساله کوچک خود بنام (حفره پرورش زنبورهای عسل) گزارش داد : وی دید که زنبوران هنگام پرواز در هوا قطرات کوچک و ریز و سبک آب را بشکل یک دانه باران بخارج پرتاب می کنند (شیره عسل وارد چینه دادن زنبور میشود زنبور در خود یک جریان استیک بر قرار می کند و بدین طریق ار بین میرود 50 درصد آنچه فیلتر ه شده در لوله های مالپیگی و بعد در امعاء زنبور که آنها را بشکل باران کوچک بخارج پرتاب کرده است).

یک عمل بر شیره عسلی برای تبدیل شدن بعسل

در چینه دادن زنبور بوسیله آقای م. برتوله M.Berthelot یک نوع دیاستازی بنام انورتین یا سوکراز کشف شد که از غدد بزاقی بدست آمده است.

انورتین روی ساکارز موجود در شیره عسلی با عمل هیدراتاسیون فرمول شکر را بطریق زیر بهم میزند

6+C6O12H6O=C2+H11O22H12 C6O12 H چینه دادن زنبور یک کارخانه شیمیائی کوچکی است.

بطریق فوق مقدار زیادی از ساکارز شیره عسلی به قندهیا ساده تر گلوکز و لولز تبدیل و در ضمن شیره عسلی نیز بعسل مبدل می گردد. زنبور با سوکراز خود سه چهارم ساکارز موجود در شیره های عسلی را تغییر می دهد و از عجائب این است که اگر ماده فعاله ای در گیاه بوده باشد بخصوص اگر آن ماده استفاده طبی و شفابخش داشته باشد بدون کاست و با خاصیت اصلی وارد عسل میگردد یعنی آنچه را گیاه خود از شفابخشی دار است

ص : 125

و به شیره عسلی وارد کرده بدون کاسته شدن به عسل وارد شده بلکه عسل خود خواص درمانی دیگر با آن می افزاید و مهمتر آنکه کمیت کافی مواد شفابخش در عسل با گذشت زمان کمبود نداشته آنچنان که آقای کایاس Caillasقبل از جنگ 1914 یک عسل صد ساله روسی را که خرمائی پر رنگ و غلیظ بود بدست آورد پس از تجزیه 76-90 درصد شیرنی تبدیل شده و مختصر ساکارزی در آن یافت و گفت عسل یک ماده زنده ای است که با گذشت زمان زنده بودن و تکاملش را از دست نمی دهد

Le: Miel Est Un Matiere Vivante En Continuelle Evoluilon

باز اشاره به قرآن مجید

خواننده ای که با دقت نوشته ها را مطالعه می کند همین که به «چینه دان زنبوران» رسید و در برابرش «بطونها» را دید در دلش می گوید حشره شناسان چینه دان و قرآن بطن ها آورده است ، آن مفرد است و این جمه ؛ آیا قرآن و علم مربوطه اختلاف دارند ؟.

هر چند علم دستخوش تغییر و رو به کمال و ترقی است اتفاقا در این موضوع اختلافی نیست و خواننده پس از اینکه دانست کار تبدیل شیره عسلی در قسمت های گوناگون امعاء زنبور (جمع آورده شد) انجام میگیرد به جای تصور اختلاف به سابقه 15 قرنی قرآن سر تعظیم فرود می آورد.

مطلب دیگر ارتباط یخر من بطونها و فیه شفاء للناس عسل استکه بزودی انرا شرح خواهیم داد.تاکنون به یک

ص : 126

بطن زنبور (چینه دان) که در عسل سازی دخالت می کند اشاره کرده ام آیا می توانید حدس بزنید به یک بطن دیگر هم باید اشاره کنم یا به بیشتر از یک بطن ؟ اگر متوجه کلمه بطون که جمع است باشید خواهید گفت اگر علاوه بر جینه دان فقط به یک بطن دیگر اشاره شود تثنیه میشود نه جمع و بعد در برابر این کلماتالهی با سابقه 15 قرنی سر تعظیم فرود آورید که نه تنها قرآن به محل عسلسازی زنبور اشاره میفرماید بلکه به چند محل (چند بطن) که هر کدام در نوعی سازندگی عسل دخالت می کنند اشاره می نماید.

مبدء عسل

مواد اولیه ای که زنبوران بر می دارند و ما آنرا شیره نامیدیم و محل برداشت آنرا بطور معمول : گل ها ، و زنبور شناسان برگ و دمبرگ و گل و تخمدان و میره و قرآن جملگی را در یک کلمه «ثمرات» می داند هم اکنون ماده مورد بحث ماست. یعنی زنبوران که برای عسلسازی روز و شب کار می کنند مواد اولیه ای بکار میبرند که ترکیبات آن بیشتر از قند «ساکارز» است در چینه دان آنها وارد میشود.

در بدن انسان اعضائی است که حفراتی چند در آن دیده میشود ، حفره های مذکور را که گاهی بطن نامگزاری کرده اند زمانی متعلق به مراکز مغزی است بنام بطن ها ؛ همین طور حفرات یا بطن های مربوط به قلب یا وابسته به دستگاه گوارش. چینه دان زنبور نیز یکی از بطن های زنبور عسل محسوب

ص : 127

میشود و قسمتی از جهاز هاضمه اش بشمار میرود و در زیر در آنجاست که بعلت وجود ماده ای بنام «انورتین» ساکارز شیره عسلی تغییر می یابد یعنی یک مرحله مخصوصی از هاضمه را طی می نماید و در نتیجه ساکارز به قسمتی گلوکز و لولز تبدیل میگردد که 70 الی 75 درصد شیرینی و غلظت عسل مربوط به آن است و بیشتر یا کمتری آن در دانه دانه شدن و سفت گردیدن عسل دخالت کلی دارد. برای شناسائی بیشتر به چینه دان زنبور اگر به کتاب حشره شناسی مراجعه کردید بر آورنده قرآن نیز درودی بفرستید که 15 قرن علاوه بر اینکه محل تغییر شکل شیره عسلی را بطن نامگزاری نمود به جای خروجش نیز از همین راه اشاره فرمود.

ترکیب شیمیائی عسل

ترکیب شیمیائی یک نوع عسل که تیپ عسل روشن دشتی محسوب میشود بقرار زیر است.

گلوکز 40/35 - لولز 9/34 - ساکارز 05/6 - صمغ (Gomme) و دکسترین 17/0 - مواد البومینوئید 50/0 - مواد معدنی 40/0 که 15/0 آن سولفات هاست انورتین 25/0 - اسید فرمیک (جوهر مورچه) 019/0 آب 60/121 و ویتامین ها.

این جمله را از عسل شناسان داشته باشید که می گویند عسل بعلت داشتن ویتامین ها ، دیاستاز ؛ اسید فرمیک یک ماده زنده ای است.

ص : 128

Per Ses Vitamines Sa Diastase LAcide Formique Le Miele Est Une Matier Vivante و بیاد بیاورید که در جلدهای قبل گفتیم اسلام میل دارد خوراک نسوج زنده بدن آدمی همیشه ملکولها و نسوج زنده باشند و اینک یک خاصیت عسل شفابخش اینکه برای همیشه تا زمانی که می توان آنرا عسل نامید ماده زنده ای محسوب میشود و برای نسوج زنده بدن ماده ای زنده است.

و اگر یادتان نیست توصیه اسلام را درباره انتخاب هر گونه خوراکی تازه که دارنده سلولهای زنده اند و بهتر بمصرف سلولهای زنده بدن میرسند مجدد یاد آور میشود ولی خوشبختانه عسل همیشه تازه است و بزودی خواهید دید چرا ؟

بیاد تقسیم بندی غذاها

در جلد قبل گفتیم غذا شناسان مبنای تقسیم بندی غذاها را بر چه گذاشته اند و قرآن بر چه چیز ؟ و این را نیز آوردیم که دانش غذاشناسی به جنبه های طبیعی بودن یا نبودن غذاها در تقسیم بندیها توجهی نکرده و قرآن از ابتدا غذاها را بدو دسته بزرگ «و ما عملته ایدیهم» و «ما عملت ایدنیا» تقسیم نموده است.

زنبور عسل گر چه راه انتخاب شده ای دارد ولی همه جاده ها به رم ختم میشود و همانگونه که قرآن اشاره فرمود زنبور باید سبل و راههای چندی را برگزیند که همه با روحی پروردگار منتهی و برگشت دارد مثلاً در ترکیب و ساختمان

ص : 129

عسل می بینیم موم و دکسترین بیشتر مربوط به شیره عسلی گیاه مورد استفاده زنبور است و حال آنکه مواد البومینوئید عسل تهیه شده از زنبورها است و اسید فرمیک که 20 میلی درصد بطور تقریب وجود دارد توسط زنیور ترشح میشود و هیچ ارتباطی با شیره عسلی و گیاه ندارد همین طور انورتین که در چینه دان زنبور بعنوان دیاستاز هاضمه ای وجود دارد با عسل وارد معده ما میشود بعنوان یک مقوی Tonique و ماده ای که اصلاح میکند تن آسائی و تنبلی را و در عین حال لینتی نیز بمزاج می دهد و اسید فرمیکش هم ضدعفونی خوبی است که معرف یک جزئی از خاصیت شفابخشی عسل می باشد.

باز ترکیب عسل

مقادیر بعضی از مواد مرکبه در عسل را بطور متوسط بیان داشتم (گلوکز - لولز - ساکارز - صمغ - دکسترین - مواد البومینوئید - مواد معدنی - سولفات ها - آنورتین - اسید فرمیک - آب) اینک می افزایم که در عسل عناصر دیگری نیز وجود دارد بقرار زیر که نام برخی برده نشده یا جزو عناوین مربوطه نامبرده ام.

مواد تخمیری یا مخمرها : انورتاز - آمیلاز - کاتالاز (پراکسید از ، لییاز).

مواد معدنی : پطاسیم ، آهن ، فسفر ، ید ، منیزیم ، سرب ، منگنز ، آلمونیوم ، مس ، سولفور ، کرومیوم - لیتیوم - نیکل ، روی ، اسمیوم ، تیتانیوم ، سلیکن . سدیم».

ص : 130

مواد آلی : مانیت ها - صمغ - پولن - اسید لاکتیک - اسید فرمیک - اسید مالیک - اسید تار تاریک - اسید اکزالیک - اسید سیتریک - رنگها - روغن های معطر. (1) (1) اسید تار تاریک و اسید اکزالیک بعقیده بعضی ها. مواد ازته.

عسل دارای ویتامین های شش گانه E-K-D-C-B-A (- ب - ث - د - کا - ا) می باشد حتی بعضی علاوه بر وجود عامل حمایت کننده تروفو فیلاکتین در عسل بوجود برخی هورمون ها در عسل اعتقاد دارند. (عده معدودی نیز قائل بوجود ویتامین PP در عسل می باشند).

تقسیم بندی تجارتی عسل

از لحاظ مذکور تقسیم میشود به عسلهای: بازاری - طبی نامطبوع - ناحیه ای - غیر بومی - مسموم کننده - زنبور کش - اختصاصی.

عسل های بازار : عسل رمارین - عسل لاواند - عسل علف اسپرس - عسل ترفل - عسل لاواندین - عسل گندم سیاه و غیره ، عسل (Romarin) : مقوی معده ، نیرو دهنده ، زیاد کننده ترشحات صفرا و قاعده آور است و در یرقان و نارسائی اعمال کبد مصرف میشود عسل آن در درمان یرقان اثر بسیار عالی دارد این گیاه در نواحی مدیترانه تا آسیای صغیر میروید گلهای آن در اردیبهشت و خرداد نشان داده میشوند. گویا اکلیل کوهی یا نوعی پونه از این گیاه بوده باشد.

عسل (Lavande) : گلهای زیبا و خوشبویش ضد عفونی کننده قوی بوده لذا در بیماریهای تنفسی (گریپ - آستم -

ص : 131

سیاه سرفه) و در دردسر بسیار مؤثر است. دم کرده اش مسکن و ضد تشنج بوده برای درمان نفخ شکم و سرگیجه و احتقان و رعشه مؤثر است. جوهر اسطو خودوس را بر دردهای رماتیسمی بمالند ساکت میشود عطرش خوشبو و ضد دردسر است و در فرانسه معروف است ، عسل آن نیز خواص گفته شده را دارد بخصوص ضد تشنج و ضد رماتیسم خوبی بوده در درمان آستم و سیاه سرفه و لارنژیت و گریپ اثرات نیکوئی دارد. نوعی از آن را اعراب اسطو خودوس می نامند. .

عسل Lavandin

عسل علف اسپرس .(Sainfoin)

عسل گندم سیاه (Sarrazin).

عسل شبدر خاک گشنیزی (Trefle).

عسل گیاه نوع اریقی (Bruyer.

عسل Acasia.

عسل گلهای نارنج و مرکبات (Oranger): برگ نارنج ضد اسکربوت و تشنج و صفرا و ضدعفونی کننده است برگ و گل نارنج در درمان صرع و دم کرده برگ آن در بیماریهای عصبی و تشنج مفید است عصاره نارنج منوم و خواب آور می باشد.

عسل زیرفون (شیردار) (Tilleul)که نوع وحشی و هلندی دارد و یک نوع از این گیاه در چین و بلوچستان ایران میروید و دارای میوه ای است که بمصرف تغذیه میرسد مورد استعمال نوعی از آن ضد تشنج و معرق بودن است.

عسل درخت پنبه Cotonnier : پوست ریشه بوته پنبه

ص : 132

قاعده آور و دانه آن در صورتی که از مواد مخصوص آن جدا شود زیاد کننده شیر و کازئین آن است در آمریکا دم کرده دانه آن (همانند چای خوردن ما) بعنوان ضد تب مورد استعمال دارد.

عسل آویشن Thyme (که بعضی آنرا پونه کوهی نامند) ضد عفونی کننده بوده و در بیماریهای تنفسی (زکام و بر نشیت) و در امراض روده ای مؤثر است.

عسل طبی : عسل Eucaliptus : برگ اکالیپتوس و اسانس آن مصارف داروئی گوناگونی دارند و بعنوان ضد عفونی کننده مجرای تنفسی مخصوصا در سل ریوی و بر نشیت مزمن و مالاریا و دیابت و بصورت خارجی جهت بخور و تهیه سیگارهای اکالپتوسی مورد استعمال دارد.

عسل Balsamique: عسلی است بر ضد رطوبت و بیماریهای قفسه صدری.

عسل Nerprun : شیره نر پرن مسهل قوی بوده و در دامپزشکی میوه اش نیز مصرف دارد یک قاشق مربا خوری عسل آن بعد از ظهر ملین خوبی و دو قاشقش برای یبوست های یاغی بسیار مفید است.

عسل Rubus Fructiosus: برگ آن بصورت قابض ملایم و جوشانده اش (20 در هزار) بطور غرغره در آنژین های ساده گلو و گاهی در اسهال و بواسیر و ضعف قوه باه استعمال میگردد.

میوه اش ملین و مدر است. عسلش برای گلو خیلی

ص : 133

سودمند می باشد.

عسل Lierre : میوه این گیاه مسهلی است که در کودکان گاهی ایجاد مسمومیت می کند از ساقه این گیاه خود بخود رزینی قاعده آور خارج میگردد از هیدرولیزش ماده هدریدین Hediridine خارج میگردد که قی آور و مسهل است. دم کرده برگهای این گیاه قاعده را باز می کند. این گیاه در تهران پاپیتال نام دارد.

عسل های نامطبوع : عسلهای تروئین

(Tniel : de troene) - عسل ایانت

Miel : DAilanthe می باشد :

عسل ناحیه ای : عسل دشتی - عسل کوهستانی. (که شرحی در باره مزیت نوع کوهستانی دادم) عسل غیر بومی : عسلهای اختصاصی - عسلهای عمومی که عسلهای اختصاصی تقسیم میشود به عسلهای مکزکی - هایتی - شیلی - هاوائی (توجه داشته باشید که مرز و بوم تقسم کننده کشور فرانسه است) و بعد عسل های خارجی را به خوب و متوسط و بد تقسیم کرده ممتاز را از: کالیفرنیا - ارژانتین - اورگه - ایتالیا - اسپانیا - سوریه دانسته و متوسط را از مکزیک - هایتی - دومنیگ - کوبا - روماین - پولونی - بدها را از مکزیک - کوبا - دومنیگ - افریکا - مدگاسکار - هند و روسیه.

عسلهای زهر آگین : بسیاری از گیاهانند که در حالت معمولی اگر مورد استفاده بشر قرار گیرند ایجاد مسمومیت می نمایند ولی اصل زهر آگینی آنها اصلاح و طبیعی میشود در

ص : 134

آن لحظه ای که شیره عسلی در چینه دان زنبور تغییر شکل می دهد و این عمل در طایفه گوجه فرنگی ها - بلادن ها - ژوسکیام - داتوره - آکونیت - دیژیتال - سیل ها و... انجام میگیرد.

Belladone - Solanee Cique - Digitale Aconite - Jusquiame - Dature - Scille

در آنجا که علف های سمی زیاد باشند در عسل اثر می گذارد و استعمال عسل یباید تحت نظر پزشک انجام گیرد چنانچه در کشتزارهای علفهای طبی این وضعیت مشاهده میشود ولی بطور کلی مصرف عسل هراس انگیز نبوده و اگر دست جنایت و تقلب بشر در ساختن عسل دخالت نکند هرگز ضرری مشاهده نمی شود زیرا زنبور عسل علاوه بر دوری از کثافات همیشه و همیشه گلهای غیر سمی را ترجیح می دهد و اگر گلهای سمی نیز در اختیار داشته باشد عسل مخلوطی درست می کند. (عسل از گیاه

Chama , Fdaphne, Calyculta مسمومیت می دهد).

عسل کشنده زنبور : پاره ای از گیاهان سمی برای زنبوران غیر سمی است و استعمال آنها هیچگونه ضرری بر آنها وارد نمی سازد مانند گیاهان:

LierreMahonia - Bourdaine - buis - Coquielicot - cytise - Millepertuis - Moutard - Ravenelle - Sarazine - Tulipe - Treflehybride - Sorgho - Mais

ص : 135

اما برخی گیاهان یا زنبوران را می کشند یا آنها را مست و لا یعقل می سازند مانند

Le : . Bryn Giumal Pinum - Panicout - Chadon Bleu DAlpe - Le Helia - Le Beltzia Scabra.

عسلهای اختصاصی : تقسیم بندی ما بر اساس آنچه کشور فرانسه بدست داده می یاشد و مربوط به گل و گیاهانی است که در سرزمین های فرانسه یا کشورهای مجاورش بویژه هلند و ایتالیا میروید است و امید آنکه کندو داران ایرانی و پرورش دهندگان زنبور عسل در این سرزمین نیز بزودی بر روی گیاهان فراوان و گلهای زیبای این کشور آفتابی دشتی کوهستانی که مورد استفاده زنبوران قرار میگیرد مطالعه ای بفرمایند و متوجه نیز باشند که قبلاً پاره ای از خواص درماین برخی گیاهان را جهت مطالعه و اطلاعشان آورده ام.

عسل اختصاصی فراوان شده یکی از آنها بنام عسل آلتروکوک است که از گیاه ژینانک که در منچوری و کره میروید گرفته شده است.

محققین شعبه سیبری اکادمی علوم شوروی زنبوران عسل را بخوردن شیره ای که از برگهای خیسانده گیاه مذکور بدست می آید وادار کرده اند و اثرات عجیب و باور نکردنی از آن بدست آورده اند.

ص : 136

دانستنیهائی چند از عسل

در زمان قدیم بعشق اینکه عسل روی سازگاری با بدن آدمی دارد آنرا بعضی غذای خدایان و برخی خوراک انبیاء می دانستند ، بسیاری از دانشمندان عقیده دارند که عسل خوردن طول عمر را زیاد می کند.

چند تن عقیده دارند که جوانان بعلت زیاد بودن گلوکز فسفات عسل نباید در خوردنش افراط کنند ولی پیران می توانند بدلخواه خود مقدار آنرا بر گزینند.

هیچ میکربی و هیچ گونه قارچی نمی تواند بر عسل رشد و تولید مثل کند. علت اینکه باکتریها نمی توانند بر عسل رشد کنند وجود مقدار زیادی پطاسیم در آن است زیرا پطاسیم جاذب الرطوبه بوده و بدین وسیله از باکتریها سلب حیات می نماید.

با آنکه با اغلب شیرینی ها میشود سرکه ساخت عسل بزودی دست از ترکیب خود بر نمی دارد و تهیه سرکه از عسل سخت است.

علاوه بر اینکه عسل بعلت داشتن پطاسیم اجازه رشد و تکثیر به میکربها نمی دهد دارای مقداری مواد ضد عفونی کننده مانند اسید فرمیک نیز هست (مصریها از این خاصیت عسل مطلع بوده و برای مومیائی کردن مردگان خود در قدیم از آن استفاده می کرده اند) پس عسل خاصیت هم جلوگیری از رشد میکرب دارد هم میکرب کش است.

میکرب ها به تفاوت بعضی بسرعت و برخی با مدت بیشتر در عسل کشته میشوند مثلاً میکرب حصبه پس از 8 ساعت و میکربهائی

ص : 137

که در ریه ابتلائات بیشتری بوجود می آورند پس از چهار روز و میکرب های تولید کننده اماس صفاق (پریتونیت) و ذات الجنب و اسهال خونی پس از دو ساعت می میرند.

عسل هرگز فاسد نمی شود و هیچگاه ویتامین های خود را از دست نمی دهد در صورتی که سبزیجات بسرع بسیاری از ویتامین ها بخصوص ویتامین ث خود را از دست می دهند.

می گویند برای شبیه تر شدن شیر گاو به شیر زن باید از جمله مقداری قند به شیر گاو افزود که با اضافه کردن عسل با آن این موضوع به حقیقت نزدیک خواهد شد زیرا عسل دارنده مقداری مواد معدنی و ویتامین هاست.

هنوز بشر نتوانسته است در آزمایشگاه عسل بسازد.

داروئی ک سرخ پوستان برای درمان آستم بکار می بردند چنین بود : یک تخم مرغ را در ظرف از شیشه قرار داد آب لیمو بر آن می ریختند بعد از 12 ساعت پوست تخم را جدا کرده مساوی زرده و سفیده آن عسل اضافه می کردند و بوسیله آتش آنرا جوشانده و همین که سفت میشد برداشته روزانه یک قاشق چای خوری صبح و یک قاشق چای خوری شب از آن می خوردند.

مردانی که نعوظ نمی شوند و آلتشان سفت نمیگردد باید از عسل یا زعفران و یا زنجبیل و یا سیر و یا کاهو استفاده نمایند.

در عسل ممکن است گرده های طبیعی و دست نخورده و تغییر نیافته و بقایای زنبور عسل و مواد معدنی نیز یافته شود.

عسل چپ گردان است و ممکن است راست گردان هم باشد.

عسل تازه رنگین تر است و اگر در معرض نور قرار گیرد

ص : 138

رنگ آن کم میشود.

در اثر طول زمان قند عسل (ساکارزش) تبدیل به قند انترورتی می گردد.

عسل در آب و الکل محلول است.

عطر عسل فرق می کند و بستگی به گلهای معطر ناحیه دارد. محلول عسل در آب کمی اسید است و اسیدیته عسل طبیعی بین 5 / تا 25 / گرم اسید فرمیک درصد است.

اینکه می گویند اگر عسل را به خربزه بمالند سفت میشود و برای معده ثقیل بوده دلدرد می آورد صحت ندارد زیرا عسل را بهر میوه ای که الیاف سلولزی فراوانی داشته باشد بمالند سفت میشود در صورتی که الیاف خربزه زیاد نیست و اینکه بعضی ها خربزه و عسل می خورند و دلدرد میشوند استعداد مخصوص را دارند.

ارزش غذائی عسل 320 تا 330 کالری برای هر صد گرم می باشد.

عسلی که دارای بقایای گرده های گل باشد ممکن است در افراد مستعد اثر الرژیک و حساسیت داشته باشد و در این اشخاص باید عسل را صاف کرد و با آنها خوراند.

روسها ثابت کرده اند : عسل در درمان آماس معده مؤثر است.

ابن سینا مقادیر کم عسل را برای رفع بی خوابی تجویز می کرد و بعقیده وی مقادیر زیاد خوردن موجب بی خوابی است.

در شوروی که سر زمین عسل نامیده میشود اخیرا برای تهیه عسلهای گوناگون مقداری شیره قند به زنبورها می دهند که با مواد مختلف مخلوط شده است مثلاً با خوراندن عصاره

ص : 139

هندوانه ، کلم ، هویج ، خرما ، گوجه فرنگی ، ترب ، کدو ، تنبل ، گلابی ، توت فرنگی یا قهوه ، کاکائو و شیر و تخم مرغ عسلهای متنوع بنام عسلهای اکسپرس بدست می آورند و برای این کار چند مزیت قائلند :

1) می توان زنبورعسل را در فصل های بیکاریش به عسل دادن واداشت.

2) عسل دلخواه را بدست آورد.

3) بعضی از خواص برخی غذاهای ناسازگار را حذف کرد مثلاً برای بعضی شیر رطوبت دارد زنبور آنرا می خور عسلی می دهد با عناصر موجود در شیر بدون رطوبت.

آپینس عقیده دارد اگر عصاره لیموترش را با عصاره سیب و عسل مخلوط نمائیم داروی خوبی که سریعا سرماخوردگی را درمان می کند بدست می آید.

گل خطی و عسل برای بیماریهای التهابی ادراری و تنفسی مفید است.

زنجبیل شامی و عسل در درمان بر نشیت ها مؤثرند.

پیاز و عسل در سیاه سرفه سودمند واقع میشوند.

ترب و عسل برای کاستن سرفه داده میشوند.

در سال 1339 هانری. ل نوعی هرمون گناد و ترپ که بر تقویت قوای جنسی مؤثر است در عسل سلطنتی (خسرواین خورش) پیدا کرد.

زنبوران صرف نظر از اینکه شیره گلها و گرده گلها را به کندو می آوردند صمغ نباتی و آب و نمک نیز به کندو می آورند ،

رفتن و برگشتن زنبوران به صحرا بطور متوسط سه دقیقه

ص : 140

طول می کشد .

بالهای زنبور در هر دقیقه شانزده هزار مرتبه تکان می خورد.

گویا زنبور برای بلند شدن از دهانه کندو و پرواز کردن کیسه های هوائی روی بدن خود را پر از گاز ؟میسازد آنچان که متورم بنظر میرسد.

هر زنبور با اندازه ده برابر وزن خود عسل تهیه می کند و نیم کیلو عسل نتیجه چهل هزار مرتبه مسافرت و رفت و آمد یک زنبور است ، از غیر زنبور عسل اهلی نیز عسل تهیه میشود و عجیب آنکه گاه از غیر زنبور هم نوعی عسل تهیه میگردد.

یک معجزه قرآن

کتابی بنام زنبورهای عسل وحشی بوسیله یک نفر امریکائی بنام (فرانک استورات) نوشته و منتشر شده در آنجا به زندگی زنبورانی اشاره شده که در انتخاب مسکن و ملکه و... حالت اجتماعی و تمدن زنبوران معمولی را ندارند. در تهیه عسل نیز برای خودشان و آذوقه زمستانشان زحمت بکشند یا نکشند ، اینکه در جای دیگر نوشته اند حشرات دیگری غیر از زنبور نیز هستند که عسل تهیه می کنند کاری نداریم که موضوع چیست. آنچه بعنوان اعجغز تلقی میشود توجه قرآن با این مطلب است که میفرماید به زنبورها وحی شد عسل تهیه کند تا شفای مردمان باشد. خوب به کلمه للناس آیه توجه فرمائید.

زنبوری که برای رفع گرسنگی اش کافی است 2 تا 3

ص : 141

گل را بمکد از چه در هر ساعت بطور متوسط بر 250 گل می نشیند ؟ و از چه ده هزار مرتبه رفت و آمد کرده و در مدت عمرش سی کیلو متر راه طی نموده تا 125 گرم عسل تهیه نماید ؟ همه برای این که غیر از خود و اجتماع زنبور ، للناس و مردمی نیز در انتظارند تا از آن بهره و شفا گیرند ! و این مطلبی است که قرآن 15 قرن قبل به آن اشاره کرده خاطر نشان ساخته است که زنبوران آنچه میسازند بیش از اندازه احتیاجی است که با آن دارند و مازادش برای للناس و مردم است.

بر گردیم به دانستنیهائی چند از عسل

عسلی که زنبوران از گیاه گالیکولاتا فراهم می نمایند ایجادقی و سرگیجه و درد شدید معده می آورد.

زنبور عسل بطور متوسط بین 17 تا 24 مسافرت در روز انجام می دهد و اگر هوا سرد باشد با آب شهد را رقیق می کند تا بهتر برگیرد و اگر هوا رو بگرمی برود تامل می کند تا شهد رقیق نیم گرم شده بر گیرد.

عسل Oxyacanth Cratoegus در اینکه مسکن قلب است و عسل Aubepin هر دو احترام خاصی دارند.

زنبور که برای بهره برداری میرود گرد گل به پشم (پشم مانند)های بدنش می چسبد و همین که بر گل نشست عمل لقاح انجام گرفته ولی برای ساختن موم زنبور از آرواره های زیرین خود که بشکل تخته پشمالوست برای بردن پولن استفاده می نماید و چون بخواهد پولن های را در محلی بگذارد مخصوصا

ص : 142

دقت می کند که دانه های یکرنگ در یک محل معین باشند و برای جدا کردن گرده های و گذاشتن در انبارها از سیخک معلوم و تیبیای (استخوان ساق) سبد مانند و مچ پای پر مویش استفاده می کند مخصوصا برای ساختن گلوله های پولنی که باید با بزاق آغشته شود این قسمت را بیشتر بکار میبرد.

وقتی یک زنبور گلوله پولنی را بخوبی در خانه های کندو جا داد تأمل در پی بهره برداری دیگر میرود زنبور دیگر متوجه میشود پس پسکی بسوی گلوله آمده آنرا با سیخک و تیبیا و بزاق گاه فشار می دهد گاه بزاق میزند گاه سرش را گذاشته آنرا خمیر کندو بتدریج گلوله های خمیر شده تحت تأثیر دیاستازهای گرده و بزاق سبب پپتونیزه شدن مواد البومینوئید خمیر مذکور شده و اینجاست که مواد مومی ساکارزی ساکاریفیه) بدست می آید.

از شگفتی هاست که زمان فراوانی ، زنبوران ، پولن های مشابه را که همیشه یک زنگند و از لحاظ میکرسکبی نیز یکسان بود نشان ثابت شده است جدا از یکدیگر می گذارند ولی اوقات دیگر همه را در یک محل جمع می نمایند بخصوص اگر سلولهای کندو برای ذخایر کافی نباشند.

یکدسته زنبور مهاجرت که می کندو خاه جدیدی بوجود می آورد بیش از چهل کیلو پولن بکار می برد.

پولن ها جز در نزد ثعلبی ها جدا جدا و دانه دانه می باشند. (نزد ثعلبی ها اگلوتینه و بهم چسبیده)

از عسل آنچه بنظر رسید در این کتاب حتی باشاره گفته

ص : 143

شد فقط دو مطلب مکانکی می ماند که گفتنش لازم بنظر نمی رسد یکی ذکر متدهائی که طبقات در کندوها چون پر شد چگونه طبقه ای اضافه نمائیم و دوم آوردن مطالبی درباره اینکه چگونه طبقات را برداریم و عسل را از کندو خارج سازیم فقط این مطلب را بدانید که در دور قحطی اگر خواستید عسل برداری کنید با سختگیری زنبوران روبرو خواهید شد و اگر محصول فراوان باشد فرصت ندارند جائی وسیع داشته باشند گویا خارج کننده عسل را نجات بخش خود می دانند.

در جلد قبل گفتیم بهترین راه تغذیه بدن و سلولهای زنده اش رساندن سلولهای زنده با آنست و اینک از جمله خاصیت مهم عسل این است که عناصر زنده ای آنرا تشکیل می دهند و قبلاً آنرا بیان داشتیم.

اما دو مسئله دیگر : یکی اثر حرارت بر عسل است و دیگری تماس فلزات با آن ، و هر کس دوره کتابهای قبلی را خوانده باشد می داند مخصوصا فلزات سنگین در تماس با مواد خوراکی ویتامین ث موجود در آن را از بین می برد. بعلاوه ترکیبات عسل را در این جلد شرح داده ایم و از طرفی اثر حرارت را هم در کدام از آنه می دانیم و اطلاع داریم که با افزایش تدریجی حرارت چه نوع عناصر و ویتامین آن در چه درجه حرارتی از بین میرود و در حرارتهای بالا که چگونه مواد شیرینی آن تبدیل بزغال و بالاخره خاکستر می گردد.

بهر صورت سعی بفرمائید : ظرف عسل ، قاشق عسل : برخوردهای عسلی همه از نوع چوب یا شیشه بوده و از گذاردن

ص : 144

عسل در برابر آفتاب و حرارت جلوگیری گردد و همه جا حرارت و محیط را همانگونه که زنبوران انتخابی می نمایند برگزیده شود.

زنبور عسل و رنگ

بزودی نام بعضی از جنبندگان را که در برابر رنگهای آفریده شده بی تفاوتند و فقط یک یا چند تای آنرا می بینند خواهم آورد مثلاً خواهم گفت اغلب پستانداران و مخصوصا گاو نر در برابر رنگها دیدشان عملاً یک رنگ دیدن است و فقط رنگ قرمز را روشنتر می بینند ولی چون بحث مربوط به زنبور عسل است باید یاد آور شد که زنبور عسل و بطور کلی حشرات در یک دنیای سبز و آبی و بنفش و ماوراء بنفش زندگی می نمایند و رنگ آبی را زنبورهای عسل از رنگهای دیگر بیشتر دوست دارند.

باز دانستنیهای چند در قلمرو عسل

از حضرت صادق پرسیدند تابستان را دوست تر دارید یا زمستان ؟ بدین مضمون فرمود این فصل را بخاطر آن دیگر دوست دارم. برای جهان گل ، امروز ثابت شده بهار بدون زمستان بی معنی است ، و سرما و تاریکی از شرائط لازم و اساسی برای رویاندن گیاه می باشد.

نهالها همه حرارت و روشنایی را دوست دارند اما قبل از اینکه گیاهها و گلها در اولین روزهای زیبای بهاری پیدا و شکوفا شوند این سرما و تاریکی است که در تغییر و تبدیل سلولی و بافتی دخالت و آنها را آماده انجام وظیفه گیاهی خود می سازد بویژه وظیفه بزرگ گل دادن، برای آنکه گلی پیدا شود

ص : 145

و در برخی ها میوه ای بوجود آید و در آن هسته ای باشد برای حفظ بقای نسل گیاه ، (از اینقرار زمستان برای آماده ساختن و تابستان برای آمادگی).

از شروع برگ سازی تا روز گلدان شدن هر تغییر و تبدیلی که صورت میگیرد با آنچنان بحرانی همراه است که شباهت به بحرانهای دوره بلوغ آدمی دارد با آنهمه فعل و انفعالات شیمیائی و فیزیکی و مکانیکی و در مدت مذکور با درجه حرارت کم و روزهای کوتاه رل اساسی را بازی می کند و در اینصورت گیاه رشد می کند ولی هرگز گل نخواهد نمود.

بشرنا خود آگاه به راز مذکور پی برده گندم زمستانی را در پائیز کاشته تا در بهار بهره برداری کند و بذر افشانی در بهار گندمهائی ببار خواهد آورد که بدون خوشه خواهند ماند (هر چند امروزه توانسته اند عمل زمستان و تاریکی را در خارج بر دانه های گندم وارد ساخته و از بذر افشانی در فصل غیر پائیز نیز خوشه بدست آورند).

رازی که در نهاد اثر سرما بر نهال بودیعت نهاده شده هنوز ناشناخته مانده ولی با اثر قطعی آن واقف گردیده اند تا آنجا که توانسته اند با پیوند شاخه ای از گیاه بنام ژوسکیام (Jusquiame) را که در هوای سرد بارور نشده بود با پیوند یک شاخه دیگر از همین گیاه که بر عکس در هوای سرد بارور شده بود ، گلدار نمایند و باثبات رسانند که جوهری ایجاد از هوای سرد از شاخه بشاخه دیگر منتقل گردد که

ص : 146

این جوهر همانا هورمن ورتالین یا هورمون گیاهی است و عجیب تر آنکه شاخه تنباکو را که احتیاج بسرما ندارد تا گل دهد پس از آنکه در هوای سرد بوده اگر به ژوسکیام سرما نچسبیده پیوند زنند باز ژوسکیام گل خواهد داد.

علاوه بر ورنالین هرمون دیگری که در ازدیاد و بارور کردن گیاهان جهت گل دادن مؤثر است یافت شده که آنرا ژی برلین (Gibberlline)نامیده اند.

هر نهالی یک جوانه انتهائی دارد و چند جوانه جانبی که اغلب جوانه انتهائی بر دیگران مسلط بوده رویش شدیدش نمی گذارد اطرافیها رشد زیادی داشته باشند و در آنها که وضع چنین است برای گلدادن احتیاج بیشتری به سرمای مذکور دارند و در این شرائط رشد جوانه انتهائی کم و نهال گلدار میگردد.

علاوه بر سرما ، نور و تاریکی در گلدادان مؤثر بوده در بعضی ها شب بلند و روز کوتاه و در برخی روز بلند و شب کوتاه مؤثر است.

سابق تصور می کردند این نور و روشنائی است که رل مخصوص در افزایش دارد و حال آنکه ثابت شده تناوب روز و شب عوامل مهمی بشمار رفته و با تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی اللیل می باشد که یخرج الحی من المیت انجام گرفته و در آینده نزدیک ثابت خواهد شد که یخرج المیت من الحی نیر در اثر تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی اللیل خواهد بود.

امروز می توانند با کم و زیاد کردن نور با نهالی که برگش مورد استفاده است آنچنان کنند که شکوفان نشود و فقط برگهای

ص : 147

درشت و زیادی بدهد و بر عکس آنجا که باید گل بدهد برگها کوچک و کم و گلها فراوان باشند.

انرژی نورانی با شدت 30 لوکس برای گلدار نمودن گیاهان کافیست و این مقدار نوری است که در یک شب مهتابی وجود دارد و شب را بدنبال روز قرار داده تا یخرج الحی من المیت انجام گرفته و گل را که یکی از مراحل اولیه برای حفظ بقای نسل گیاه است با روشنائی لازم مهتاب بوجود آورد و روز را با چندین هزار لوکس روشنائی جهت فتوستز (تجزیه شیمیائی توسط روشنائی در گیاهان سبزینه دارو کلروفیل دار).

اگر منشوری در برابر نور سفید قرار داده و رنگهای مختلف (زرد - قرمز - آبی و...) بر گیاه بتابانیم مشاهده میشود در گلدادن گیاهانی که در روز بلند و شب کوتاه گل می دادند یکنوع تغییری با فلان رنگی حاصل گردید که در گیاهان مربوط به روز کوتاه و شب بلند تغییر نوعی دیگر خواهد بود و بر عکس (1)

به زنبور عسل همانگونه که اشاره شد آموخته شده از کدام روزی و کدام فصلی و کدام ساعتی و چه زمینی و چه گیاهی و.. استفاده نماید که کم و بیش با آنها اشاره گردید.

بقرار مذکور شاید معلوم گردید چرا حضرت صادق یک فصل را بخاطر فصل برابرش دوست میدارد زیرا نیاز دنبال کردن شب روز را و روز شب را و تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی اللیل برای برپا نگهداشتن قسمت اعظم حیات یعنی جهان نبات امروز لازم تشخیص داده شده و به تصور نویسنده بزودی

1- با استفاده از مجله دانشمند شماره های 70-71.
ص : 148

لزوم شب و روز حتی برای بهم پیوستن و با یکدیگر آمیختن عوالم حیاتی با ثبات رسیده و چهره درخشان یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی آشکارتر خواهد گردید.

موضوع فوق العاده جالب تری از گیاه را بنویسم.

تا بحال انتقال خصائص وراثت نباتات از طریق پیوند زدن انجام می گرفته است اما اکنون در یک انستیتوی تحقیقاتی گیاه شناسی آلمانی و یک انستیتوی تحقیقاتی بلژیکی همزمان ولی کاملاً جدا از یکدیگر توفیق یافته اند که انتقال مزبور را بوسیله عمل مستقیم انجام دهند.

پرفسور دکتر دیترهس جوانه های تعدادی گل قیفی کاملاً سفید را دیگر قادر به تولید ماده رنگ گل (انتوسیان) نبودند در مایع اسیدی انتقال وراثت یک نوع گل قیفی قرمز رنگ حمام کرد بیست و هفت درصد از اعقاب گلف قیفی های سفید پس از عمل آزمایش مزبور رنگ قرمز شکوفه آوردند و گل کردند. پرفسورهس احتمال می دهد که در اثر عمل مزبور این 27 درصد مجددا توانائی تولید ماده رنگ گل (انتوسیان) را بدست آورده اند.

در انستیتوی بلژیکی با عمل مشابهی در مورد تیره تیزک توانسته اند در اعقاب جوانه های تیره تریک بوجود آورند و مفصل اینگونه پژوهشها را در جلد مربوط به گیاه شناسی و اسلام خواهم آورد.

برای جدا کردن موم از عسل دیده میشود آنرا در ظرفهای فلزی سوراخداری کرده در برابر آفتاب قرار می دهند

ص : 149

در نتیجه گرمی ، عسل منبسط و شل شده از سوراخهای گذشته وارد ظرف پائین گردیده و بدین وسیله از موم جدا میشود ولی رعایت دو نکته لازم است یکی پوشاندن ظرف با پارچه تمیز دیگر انتخاب ظروف از چیزی غیر فلزی و راجع به تماس فلز با عسل قبلاً شرحی داده شد.

اخیرا در بیست و دومین کنگره جهانی پرورش زنبور عسل چند مطلب آفتابی و روشن گردید یکی اینکه آلمان فدرال با مصرف شصت هزار تن عسل در سال بزرگترین مصرف کننده عسل در جهان است.

دیگر اینکه پرفسور کارل فریش آلمانی در برابر کارشناسان 60 کشور که در کنگره نامبرده شرکت داشتند برای اولین بار زبان رقص زنبوران را ترجمه کرد و پرفسور و لفرام اشته با دلایلی باثبات رساند که در بین زنبوران عسل لهجه های محلی بوجود آمده تا آنجا که تفاهم بین یک زنبور عسل آلمانی و یک زنبور عسل ایتالیائی ممکن نمی باشد.

یک اعجاز از قرآن

هم اکنون که برای نوبتی دیگر از تماس عسل با فلز و اثر سوء آن گفتگوئی شد مطلب اعجازآمیز زیر را بنویسم :

در آیه ای که مربوط به عسل است (و من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون) و جنس مخصوص چوب را ردیف جنس جماد جبال آورده شاید بقرینه بتوان گفت که با توجه به غیر فلز بودن عناصر مذکور ، این درس داده میشود که سنگ و

ص : 150

چوب در تماس با عسل بعلت ارتباطش با وحی ضایع کننده عسل نبوده و ممایعرشون و آنچه بدست انسان بعنوان کندو نیز ساخته میشود باید از جنس غیر فلز و در درجه اول از جماد و

در دوم از چوب بوده باشد. (نگهداشتن عسل در ظروف فلزی گاهی ایجاد خطراتی هم می نماید چنانچه آهن با مواد قندی عسل مخلوط شده و روی با اسیدهای آلی عسل آمیخته شده تولید مواد سمی می نماید).

آیا عسل بر هر دردی شفاست ؟

فیه شفاء للناس قرآن که دو کلمه را در برابر یکدیگر قرار داده (شفاء - باس) سبب شده بعضی تصور کنند عسل بر هر درد بی درماین شفاست و حال آنکه با توجه به کلمه «شفاء» که نکره آورده شده رساننده این معنی است که نیست همه شفا در عسل بلکه عسل شفاست همانگونه که در این جلد به بسیاری از آن موارد اشاره شده است.

دانستنیهائی چند از عسل

عسل یک غذای قلیائی است.

عسل جاذب رطوبت است و چنانچه خوب نگهداری نشود بسرعت حالت تخمیری پیدا می کند (1) و تجارب نشان داده می تواند در هوای مرطوب و نمناک تا 32 درصد افزایش پیدا نماید.

1- این قسمت از کتاب فوائد میوه های و سبزی ها و شیر و عسل از آقای مهرداد مهرین استفاده شد.
ص : 151

عسل هم معده ای را که از اسید زیاد ناراحت است درمان می کند و هم آنکه از کمی اسید معده در رنج است.

زخم های روده بزرگ که یک الی یک ساعت و نیم قبل یا سه ساعت بعد از غذا عسل خورده باشند فوق العاده از آن منفعت می بیند.

عسل برای بیمارانی که جراحی شده اند (بویژه عمل صورت وفک) سبب تسریع در بهبودی میگردد.

مقدار مصرف عسل باید برای بزرگسالان روزانه از صد (حداکثر 200) گرم تجاوز نکند و آن هم به سه قسمت صبحانه نهار و شام تقسیم شود (مجموع صد گرم گردد) و یک ساعت و نیم یا دو ساعت قبل یا سه ساعت بعد از غذا خورده شود و برای کودکان سی گرم روزانه (یک قاشق چای خوری) کافیست.

باز شناخت عسل تازه از کهنه

آمیلاز یکی از دیاستازهای عسل است که با گذشت زمان کم میشود و با اندازه گیری دیاستاز مذکور میتوان به تازگی عسل وقوف حاصل نمود.

دانستنیهائی از زهر زنبور عسل

اینطور نیست که هر کس را زنبور نیش زد علاج شده باشد بلکه استفاده از نیش یعنی زهر زنبور بسته طرز خاصی است که گفته خواهد شد.

زهر زنبور دارای : اسید فرمیک ، اسید هیدرولیک،

ص : 152

اسیدارتو فسفریک ، هیستامین ، کلین ، تریپتوفان ، سولفور ، آثاری از کلسیم و مس و مقداری فسفات منیزی است که خواص درمانی زهر را مربوط با آن می دانند برخی هم وجود اسیدهای فرار در زهر را درمان کننده بحساب می آورند.

افراد سالم 10-15 نیش را تحمل می کنند با آنکه درد و سوزش و ورم و التهاب موضعی پیش می آید ولی گزش 200-300 زنبور باعث پیدایش ناراحتی قلبی و مسمومیت میگردد و اگر تعدادشان نزدیک به 500 برسد فلج دستگاه تنفسی و احتمالاً مرگ پیش می آید (البته اشخاصی هستند که گزش هزار زنبور را بخوبی تحمل می نمایند».

زهر زنبور عسل ممکن است بر بیماریهای چندی (رماتیسم - مالاریا - گواتر اگزوفتالمی - نور الژی و درد اعصاب - نوریت و آماس اعصاب - برخی بیماریهای چشم مانند ایرید و سیکلیت عنبیه iribocylitis - iritis) و..) اثر مطلوب و نافع داشته باشد و بر عکس برخی از زیان دهد (سل - سیفلیس - سوزاک - تصلب - شرائین - بیماریهای قلبی - دیابت و...)

محل گزش باید با آب و صابون شسته شود.

نیش زنبور را که در محل باقی می ماند لازم است بیرون آورد تا زهر وارد بدن گردد.

روز اول یکعدد - دوم دو عدد - سوم سه عدد... دهم ده عدد زنبور انتخاب میشود تا گزش را انجام دهد و این مرحله اول درمان است. بعد روزهای 11-12-13-14-15 (پنج روز) استراحت کرده دوره دوم بطول شش هفته شروع میشود که در

ص : 153

آن 140-150 زنبور گزیدگی بوجود خواهد آمد و اگر درمان پدید نیامد ادامه آن لازم نیست ولی در هر صورت باید کلیه معالجات تحت نظر پزشک انجام گیرد زیرا موارد حساس ممکن است خطراتی بوجود آورد. زهز زنبور را میتوان با عناصری (پارافین - اسید سالیسیلیک یا...) مخلوط کرده بصورت مرهم بکار برد یا بشکل بخور آنرا به بیمار رساند.

زنبور زدگاین که با زهز زنبور ناسازگارند بنا بر عقیده برخی باید بلافاصله نیش زنبور را از محل بیرون آورده آنرا مکید و بعد کمپرس کرد و با آن آب سرد زد و پیاز با آن محل مالید. مالیدن برگ جعفری - نعناع - سرکه - آب آهک - پرمنگنات - عسل و یا... در محل پس از خارج ساختن نیش نافع است و خوراندن عسل نیز نافع است.

موضوع قابل توجه درمان کسانی است که واکنش شدیدی به گزش زنبور عسل دارند بویژه اگر علائم دیر رس باشد که مهم است و بنظر دکتر جیمز با نارد که در آکادمی امریکائی الرژی بیان داشت عکسل العملهای دیر رس ممکن است بدون درمان بماند.

درمان واکنش ها با آدرنالین آبی است و بررسی دو ساله در برابر صد مورد واکنش شدید بهبود یافته 50 مورد نیز مرگ در اثر گرش حشرات رده هیمنوپتر (زنبور عسل - زنبور - مورچه) دیده شده است که در اثر انسداد مجاری تنفسی - ورم شدید انساج - کولابس عروق پیش آمده و علائم دیر رس با خونریزی و انسداد انساج بوده است.

ص : 154

محل گزش مهم نیست - سابقه اینکه حساسیت دارند یا خیر اهمیت ندارد. ممکن است قبلاً حساسیت نداشته و با گزش مجدد حالت و خیمی بوجود آید. واکنش 1-24 ساعت پس از گزش ظاهر میشود و در بعضی موارد حتی واکنش کشنده پس از 24 ساعت پس از گزش.

به اشخاص حساس به حشرات باید آموخت که در صورت فوریت بخود آدرنالین تزریق نمایند (درمان ادرنالین زیر - جلدی یا داخل عروقی است) یا آنتی هیستامین خوراکی یا تزریقی و گاهی استروئید و اکسیژن بکار برده میشود (مقدار تزریق آدرنالین 5ر220 و گاهی بیشتر لازم است) (1)

(از خواص زهر زنبور عسل بعد خواهم نوشت) (2)

تقلبها در عسل سازی

مقصود ما این نیست که بدون دخالت زنبور عسل ، عسل تهیه شود و حتی در مواردی سوراخهای رادیات ماشین قالب خانه های مومی بوده باشد بلکه تقلب و دگرگونی اینجا عسلهای فاسدی است که بجای شیره عسلی گیاهها از آردها (Haricot , Chataigne) برای غلیظ کردن ، استحکام

1- طب و دارو شماره 31 شهریور 48.
2- رساله دکترای آقای دکتر علی پور مقیم تحت عنوان فرآورده های زهر زنبور عسل و خواص درمانی آن بشماره 641 دانشکده داروسازی برای طالبین قابل ملاحظه است.
ص : 155

سفید نمودن عسل و بازار بهتر درست کردن یا از شکر ته مانده تصفیه خانه ها که با وسائل شیمیائی (اسیدها) و یا بیولژیک (دیاستازها) در اختیار زنبورها قرار داده استفاده می نمایند حتی در مواردی شکر معمولی بازار را در اختیار زنبور قرار می دهند یا شیره ای که از قند و نبات بدست می آید در سینی ها کرده در دسترس زنبورها و نزدیک کندوها می گذارند و بدین قرار قبول خواهید فرمود محصول بدست آمده عسلی شفابخش نخواهد بود زیرا قرآن شفابخشی عسل را مشروط به بهره برداری از کل الثمرات دانسته و یقین است همه گیاهان همه عناصر مفید را داشته و عسل حاصل از آنها شفابخش می باشد.

برای شناختن عسلهای تقلبی متدهائیست و تهیه کنندگانش نیز از زمره دوستان پیشوایان اسلام بیرون که فرمودند : لیس منامن خان مومنا - لیس منا من فش مومنا و... از ما نیست کسی که خیانت کند یا تقلب و غش در معامله نماید و... و قبلاً همه را شرح دادیم.

اصلاح در عسلسازی

در برابر تقلب در عسلسازی بعضی ها برای اصلاح برخی عسلها اقدام می نمایند تا بنحو شایسته ای بازاریابی شود و مرغوبیت بیشتری یابد واهم آنها عبارتند از .

1) بی رنگ کردن یا کمرنگ کردن عسل - Decolor - ation

ص : 156

2) بی بو نمودن یا کم بو ساختن Desodreration. که بتوان اقدام بعدی را بر آن نمود.

3) خوشبو کردن

4) گرانوله و دانه دانه و زبر ساختن.

5) مایع کردن - کنسرو کردن - انتخاب عسل و...

و چون کتاب برای روش بازاریابی نوشته نمی شود از چگونگی روشهای اصلاحی عسل ها صرفنظر میگردد.

باز شناخت عسل های تقلبی

عسل مصنوعی از ساکاروز و گلوکز ساخته اند.

اگر به زنبور شیره نبات یا قند یا آردی که ذکرش رفت بدهند عسل مقصود و معروف بدست نمی آید و بهترین تعریف از یک عسل بسیار خوب همان است که قرآن شریف می فرماید یعنی باید عسل از کل الثمرات و گلهای فراوانی بوده باشد.

می توانند به عسل آب ، نشاسته ، آردهای مختلف ، صمغ ، گچ ، ژلاتین و... اضافه نمایند.

شناختن عسل تقلبی مشکل است ولی در موارد زیر شناخته میشوند :

عسلی که با آن آب افزوده باشند پس از چندی آب از خود تراوش می دهد و آن خاصیت جاذب الرطوبه ای را که دارد تقریبا از دست می دهد و میتوان آنرا کناری گذاشت و به تراوش آب از آن توجه نمود.

عسلی را که ژلاتین با آن افزوده اند میتوان یک قاشق عسل

ص : 157

را در یک لیوان آب ریخت و خوب و بسرعت آنرا بهم زد اگر کف کرد ژلاتین دارد اگر رسوبی داد گچ یا مشابه افزوده اند بعد سه چهار قطره تنطورید بر آن بریزند اگر آبی شد نشاسته یا آرد با آن زده اند و اگر قرمز قهوه ای گردید دکیترین اضافی دارد.

عسل را نمی توان از راه مزه یا بو شناخت زیرا مزه یا بوی عسل تابع نواحی و گلهائی است که زنبورها از آن بهره برداری می نمایند (هر چند بعضی ها با اشتباه اسانس هائی برای خوشبو ساختن عسل با آن می افزایند».

توسط میکروسکب وجود گرده ها - تبلورات گلوکز و تکه های موم شناخته میشوند که برای عسل وجودشان عیبی ندارد ولی بقایای زنبور یا ذرات نشاسته و... نباید در عسل بوده باشد (یک مرتبه با عسل و یک دفعه با عسل 31 الی 21 در آب رقیق شده برداشته بین لام و لامل گذاشته امتحان می نمائیم).

15 گرم عسل را در آب حل کرده حجم آن را به 50 سی سی میرسانیم پنج سی سی آنرا برداشته در کبسول ته صافی که مقداری شن در آن ریخته ایم و وزن همه معلوم است وارد کرده آنرا در حمام ماری و بعد شش ساعت در اتو 105 درجه قرار می دهیم رطوبت عسل بوط متوسط باید بین 16-17 درصد بوده باشد.

یک قسمت عسل به دو قسمت آب مقطر خوب بهم زده وزن مخصوص محلول نباید از 120/1 کمتر باشد.

ص : 158

یک قسمت عسل در 2 قسمت آب حل کرده از کاغذ صافی شسته شده با جوهر شوره بسیار رقیق می گذرانیم محلول صاف شده نباید با محلول کلرورهای نقره یا نیترات نقره یا کرورباریم یا سولفات های باریم و یا با محلول اکسالات و آمونیم و استات سدیم یا کلسیم یجز محلول کدر بسیاری خفیفی که کدرورتش بزحمت قابل دیدن است بوجود آورد.

ص : 159

ص : 160

کتاب مختلف الوانه رنگهای گوناگون عسل

اهمیت و ارزش یکی از دانش های طبیعی نزد طبیعی نزد اسلام

جلد اول از دورهخ همین کتابهای مرا که می خوانید ملاحظه فرمودید چند برگی از آن در انحصار علوم طبیعی و ارزش و اهمیت آن نزد اسلام بود در اینجا باید افزود : در میان آنهمه علوم از فیزیک و شیمی و... آنچه در ترازوی اسلام به عنوان سنگین ترین موضوع علمی تلقی گردیده است مثلاً «رنگ ها و رنگ شناسی» می باشد تا آنجا که : پروردگار فقط در یک مورد اشاره به دانشمندانی می فرماید که نسبت به ساحت قدس جل جلاله اش ترسی دارند توام با تعظیم و تکریم، انما یخشی الله من عباده العلما ولی دانشمندان مذکور را به نحوی با رنگ ارتباط می دهد که اینک شرح مختصری از آن.

از اول آیه را بخوانید آیه 26 سوره فاطر: الم تران الله انزل من السما ماء فاخر جنا به ثمرات مختلفا الوآنهاو من الجبال جدد بیض و حمر مختلف الوانه و غرایب سود و من الناس و الدواب و الانعام مختلف الوانه کذلک انما یخشی الله من عباده العلما ان الله عزیز الغفور. آیا ندیدی که خدا باران را از آسمان فرود آورده و به آن انواع میوه های گوناگون و رنگارنگ پدید آورد و در

ص : 161

زمین از کوهها راههای زیاد و اصناف و رنگهای مختلف سفید و سرخ و سیاه خلقت فرمد و از اصناف مردم و اجناس جنبندگان و حیوانات نیز به رنگهای مختلف آفرید همینگونه (بندگان هم مختلفند) و از (میان) اصناف بندگان تنها مردان دانا مطیع و خدا ترسند.

از جماد به رنگ های سفید و سرخ و سیاه چون الماس و عقیق و زغال سنگ و...

از گیاه به رنگ های و از حیوانات و انسانها نیز به رنگهای اشاره فرموده که خود می توانیم خرما، انگور، انار، خیار، به خرمالو، انجیر و... را که به رنگهای مختلفند و از حیوانات بال و پرها، شاخ و سم ها، مو و یالها و... و از انسانها نژادهای سفید و سیاه و زرد و سرخ را نام ببریم.

سوره دیگر نیز آیاتی در تایید فرموده نبی گرامی «من عرف نفسه فقد عرف ربه» درباره شناسایی انسان دارد که یکی از آنها اشاره به رنگها کرده می فرماید : و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ان فی ذلک لایات للعالمین. و یکی از آیات قدرت الهی خلقت آسمانها و زمین است و یکی دیگر اختلاف زبان ها و رنگهای شما آدمیان که در این امور نیز ادله صنع و حکمت حق برای دانشمندان عالم آشکار است (سوره الروم). در اینجا خلقت آسمان و زمین در ردیف آفرینش رنگهای آدمیان آورده شده و شناسایی آیات پروردگار را که یکی از آنها رنگ شناسی است باز آیتی از خود جهت پژوهشهای آدمیان می داند.

ص : 162

اهمیت بیشتر

با آنکه در اهمیت رنگ ذکر ارتباط دانشمندان خدا ترس با رنگشناسی کافی به نظر می رسید ولی مسائل مربوط به رنگ نزد اسلام همین نبوده فوق العادگی بیشتری دارد چنانچه در قسمت مربوط به اسلام و فیزیک خواهید دید که امام علیه السلام در 14 قرن قبل حتی از رنگ های اصلی نامبرده و مطالبی در این زمینه بیان فرموده است و و در جلد اول اشاره کردیم هنگام آفرینش قبل از دخان و ذرات هسته ای امام به رنگی بودن ماده اولیه عالم (سبز مخصوص) اشاره می کند.

هم اکنون به ذکر آنچه قرآن بدان اشاره می فرماید اکتفا می کنم در اهمیت بیشتر مسائل رنگی همین بس که گفته شود :

قرآن راجع به اثر رنگ در فعالیت های زندگی انسانی مطلبی داشته و راجع به بعضی رنگها (بیاض - اسود - اصفر - احمر و...) سفید و سیاه و زرد و قرمز و... وضع هر کدام در حالات مختلف جماد، نبات، حیوان و حتی انشان اثر ویژه ای ذکر کرده است.

رنگ و علم

وسعت دامنه رنگهای هم اکنون در کلیه موارد علمی مشاهده می شود و برای آشنایی به قسمتی از آنها لیست کتابهایی را در این زمینه که در یکی از کتابخانه های کشور سویس موجود است بدون

ص : 163

ذکر نام نویسنده و اختصاصات دیگر می آورم : مطالعه ای درباره تئوری رنگ - نور ورنگ - رنگ در انجیل قدیم - مکانیسم رنگها - رنگها و خصوصیات آنها - رنگهای فیزیولوژی نزد حیوانات - تشخیص رنگ توسط سگها - بچه و رنگ - مدرسه و رنگ - رنگ در تشخیص شخصیت ها - رنگ و پی بردن به حقیقت رنگ - تنهای رنگ - مفهوم رنگ خز سنجاب - رگ برای رنگ کردن خورایها - رنگ در فتوشیمی رنگ در ابریشم - رنگ و نقاشی - رنگ و اشعه های مجهول - مطالعه آزمایشی درباره اثر خصوصی هر کدام از رنگها - رنگ در موسیقی - رنگ در گیاهان - رنگ شیمیایی - رنگ در تلویزیون - رنگ در ورزش - رنگ در روانشناسی - رنگ در گلها رنگ در چابخانه - رنگ در شیشه - رنگ در چوب رنگ در سنگها - اندازه گیری رنگ - رنگ در میکروسکوپ - رنگهای روغنی - رنگهای گیاهی - رنگ در پارچه جات رنگها در کارخانجات - رنگ ها برای جلوگیری از تصادفات - بشر و رنگ - دیدنایی رنگها و رنگ در فعالیت های انسانی و... و کتاب جالب تالیف شده در این سال 1968 توسط آقای دریبره Deribre در 319 صفحه به نام اثر رنگ در فعالیت های انسانی La couleure danslesactivites hummaines

به علاوه انقدر در این کتاب آقای دریبره نام کتابهای رنگ شناسی و ارتباط رنگ با علوم پسیکولوژی - فیزیولوژی و درمان شناسی را آروده است که احتملاً از صد جلد نیز تجاوز می نماید.

ص : 164

رنگ گلها

حال که رنگ عسل ها به رنگ ثمرات گیاهانی بستگی دارد که زنبوران بر آن ها می نشینند رنگ گلها و ثمرات از کجا و چگونه به وجود می آید ؟

انتوسیانها Anthocyaneکه گلوکزیدهای هستند در مجاورت اسیدهای رقیق ماده ای را خارج کرده و به مواد رنگی بدون قند به نام انتوسیانیدین مبدل می سازد که معروفترین آنها سیانیدین - پلارگونیدین و لیفدین است و اولی انگور یاقوتی و گل سرخ و گل شقایق و... دومی در گل سرخ و تولیب قرمز و آلبالو و آلوی سیاه و... و سومی در زبان در قفا و گل بنفشه و.. یافت می شود.

رنگ غذاها

راجع به اثر رنگ ها بربدن در جلد قبل مطالبی آورده شده از جمله گفتم اگر رنگ در و دیوار فلان باشد چه می شود یا اگر سفره به رنگ قرمز خوشرنگ انداخته شود اشتها آور است و در ضمن به رنگهای معرفی از اسلام و خواصی که درباره شان شرح داده شده بود اشاره کردم اینک در اینجا می افزاییم که اثر نور بر غذا حتی می تواند موجب تغییراتی و مهمتر از همه دگرگون ساختن رنگ واقعی غذا گردد چنانچه در آزمایشی به چند نفر گرسنه غ ذایی داده شد ولی چون در اتاقی که چراغ سبز روشن ود و رنگ ها غ ذاها خاکستری رنگ دیده می شد به غذا

ص : 165

نشستند اکثر افراد اشتهای خود را از دست دادند.

در دانشگاه هاروارد آزمایش زیر انجام شده است : عده ای را به سفره ای دعوت کردند. همینکه مدعوین متوجه شوند چراغهای فلورسنت را روشن کردند در نتیجه گوشتها به رنگ صورتی - سوپها به رنگ سیاه و سیب زمینی به رنگ سبز جلوه گر شد در نتیجه با آنکه خوراکها بسیار خوب تهیه شده بود اغلب مدعوین نتوانستند بیش از چند لقمه غذا بخورند ولی همینکه چراغهای فلورسنت را خاموش کردند اشتهای آنان باز شد و بدینوسیله توانستند نشان دهند که ذائقه تحت اشعاع باصره است (در قدیم متوجه این نکته بوده اند و با ادویه غذاها را متلون می ساختند که در خوردنشان رغبتی نشان داده می شود) ولی قرآن

ولی قرآن معجزه کرد

آستروبیولوژی که زیست شناسی ستاره ای معنی کرده می شود دانش جدیدی است که تئودورشخوف زیست شناس روسیس آن را توضیح و در کتاب خود «زندگی در سیارات» شرح می دهد. شعبه ای از این دانش به نام استروبوتانیک می باشد که اکر اولی وجود حیات را در کرات دیگر ثابت می کند این یکی سعی دارد نشان دهد که آثار حیاتی گیاهی در کرات دیگر دیده می شود. این دو علم همانگونه که ملاحظه می فرمایید واضعش زنده و بسیار جدید است ولی من کتابی را مربوط به 15 قرن قبل نشان دادم که به صراحت و روشنی وجود گیاهان و موجودات بیشمار دیگر را

ص : 166

در کرات آسمانی تایید می کند و در جلد اول مفصل شرح دادم ولی متاسفانه چون غرب زدگی به شرقی ها اجازه نمی دهد حتی بگویند فرزند چه کسی هستند علوم شرقی ولو اینکه از کتاب آسمانی دست نخورده منحصر به فردی به نام قرآن هم باشد باید اگر 15 قرن قبل در آن به گیاهان کرات دیگر و حیات در آنها اشاره شده همه و همه را به دور انداخت و از نو امریکا و اروپا را ما در علوم دانست که هر روز نوزادی به دنیا می آورند.

مطلب مورد بحث ما نیز که رابطه چشایی و بینایی است به واسطه اهمیت فوق العاده ای که داشته در قرآن به آن اشاره شده و من در جلد سوم تحت عنوان فلینظر الانسان الی طعامه (انسان باید به غذایش نظر کند) متجاوز از پنجاه پیوند ناگسستنی بین چشایی و بینایی (غذا و نظز) را به عنوان مثال آوردم ولی به زود خواهید دید که فلان آقایی از گوشه دنیا همین مطلب را عنوان خواهد کرد و حتی مسلمین نیز آنرا به نام وی ثبت خواهند نمود و دستگاهی یا کسانی که بتوانند ثبوت قبلی آیه فلینظر الانسان الی طعامه را به به جهانیان اعلام دارند کجاست ؟

این نکته را هم یاد آوری کنم که برای درست دیدن غذا و اشیاء باید با گذشت هر 30 سال عمر نور را دو برابر کرد یعنی اگر شاگرد دبستان می تواند با یک چراغ به خوبی و بدون اینکه ایجاد و ناراحتی برایش بشود تکالیف خود را انجام دهد سی یال بعد برای خواندن و نوشتن دو چراغ لازم دارد از نوع چراغهای قبل.

ص : 167

رنگهای ترکیبی و صنعتی غذاها

برای بازاریابی یا جهت اینکه بستانکاران غذایی یا دارویی صدایشان بیرون نیاید امروز معمول شده غذاها را خوشرنگ نمایند ولی با کمال تاسف باید گفت اکثر رنگهای مصنوعی که در مصرف غذاها به کار برده می شود و حتی بلامانع تشخیص داده شده باعث ایجاد سرطان در حیوانات گردیده است.

برخی رنگها هر چند سرطانزا نیستند ولی باز در کودکان ایجاد ناراحتی هایی کرده اند.

تلفات کودکان به علت ازدیاد روز افزون سرطان در آنان (به ویژه سرطان خون) دانشمندان را به بررسی و تحقیق مجبور ساخت از جمله آنان دکتر اسمیت بود که عقیده دارد مواد سرطانزای قوی را سالها می توان برای مصارف عامه با مقادیر زیاد قبل از آنکه اثرات سرطانزای هر کدام از مواد شیمیایی که مصرف می شود از جمله رنگها مشکل است.. بعد دو نوع از رنگها را برای مثال شرح می دهاد که از ماده اصلی بتانفتیل امین ساخته می شوند.

پرتقال را رنگ می زنند و میوه های دیگر مانند سیب و لیمو با واکس پارافین (مشکوک به سرطانزایی) آغشته می شوند.

گاه کیک را برای نشان دادن وجود زرده تخم مرغ رنگ می زنند (طب و دارو سال 3 شماره 46).

در 1937 کینوسیتا دانشمند ژاپنی به این نتیجه رسید

ص : 168

که ژن دوبر (Jaune de Beurra) می تواند ایجاد غده های سزطانی نماید تا اینکه در 1939 استعمال آن که قبلاً برای رنگ کردن کره و روغن خوراکی به کار می رفت ممنوع گردید (نامه دانشکده پزشکی شماره 5 سال 23)

در 1955 چند ماه پس از اینکه 200 کودک در نتیجه خوردن ذرت بوداده رنگ شده در یک جشن کریسمس بیمار شدند دولت امریکا اجازه مصرف سه نوع رنگ Orange lre dno 32و orange 2 را فسخ نمود.

دانستنیهای چند از چشایی

آیا می دانید که حس ذائقه شما چقدر ارزش دارد ؟ در اسلام خونبهای آدمی است ! چرا ؟ اولا ذائقه آزمایشگاه بدن بلکه تفتیشگاه و گمرک است که شور و ترش و تلخ و شیرین را از هم جدا سازد و آنکه رژیم نمکی دارد شور نخورد و آنکس که نباید ترش بخورد بپرهیزد... از این رو کسی که ذائقه ندارد گویا اختیاری در انتخاب غذا ندارد.

ثانیا حس ذائقه بستگی کامل با بینابب دارد یعنی مرکز این حس در دهان نبوده بلکه در مغز است و از همین جا ارزش واقعی حس ذائقه را می توان به سنجش در آورد و ما قبلا رابطه ذائقه و باصره را تحت عنوان فلینظر الانسان الی طعامه شرح دادیم.

مؤسسات تبلیغاتی مسئله فوق را خوب می دانستند که صرفنظر از چشیدن، ظاهر هر چیز نیز نظر را جلب می کند یعنی زبان و ذائقه بدون مراجعه به مغز و چشم نمیتواند لذت واقعی

ص : 169

خوردنیها را برسانند.

قبل از آنکه آدمی چیزی را بچشد ضمیر باطنش بر حسب سابقه قبلی از آن چیز عکس العمل هایی موافق پذیرش آن خوراک خواهد داشت و اگر در اینجا عمل با عکس العمل مخالف در آید در کام خورنده ناگوار خواهد بود زیرا در اینجا حس ذائقه و باصره و ولی که ضمیر باطن باید به کمک یکدیگر انجام دهند باعث رسوایی یک یا دو تای از آنها شده و نتوانسته اند عمل خود را به خوبی انجام دهند.

اعصاب چشایی انسان که نزدیک به ده هزار می باشد در برابر شماره اعصاب چشایی حیوانات دیگر مانند گاو و گوزن و پروانه و پرندگان و ماهی که 25000 - 30000 - 4500000 - 5000000 می باشد قابل ملاحظه نیست و با آنکه زنبور عسل حتی می تواند طعم هر چیز را بیست برابر سریعتر از انسان تشخیص دهد انسان در درک طعم تلخی ها قویتر از دیگران است. گویا تلخی به کام انسانها موجب ناکامی می شده است که بنای ساختمان وی بر این بوده که از چهار طعم (ترشی - شوری - شیرینی - تلخی) تلخی را سریعتر و قویتر درک کند چنانچه اگر تریاک یا گنه گنه که هر دو تلخ به شمارند به نسبت دو ملیون مرتبه آن را در آب رقیق کنیم (یک قطره تریاک و دو ملیون قطره آب) زبان ما می توانند آن را تشخیص بدهد و عجیب تر آنکه چشیدن اشیاء تلخ 083/1 ثانیه وقت لازم دارد در صورتیکه برای ترشی

ص : 170

و شوری و شیرینی 536/0 - 307/0 - 446/0 ثانیه وقت مذکور لازم می باشد یعنی از این جهت نیز انسان با تلخی فاصله بیشتری گرفته زودتر آن را نمی خواهد درک کند.

کنارهای راست و چپ زبان - نوک زبان - قسمت بین نوک و گوشه ها (وسط زبان) هر کدام به ترتیب مزه های شور و شیرین - ترش و تلخ را درک می نماید (درک آن با مغز است).

در هوای سرد با اعصاب متعادل حس چشایی قویتر از تابستان بوده و کسانی که آرامش خاطر ندارند در این قسمت ضعیفترند. (در اینجا متوجه دستورات اسلامی راجع به سفره نشستن باشید که چرا باید با آرامش بر غذا نشست و اینک یکی از دلائل آن مزه کردن بهتر غذاست)

خطای باصره

ایراد نکنید که خطای باصره هم در این گونه موارد سهمی دارد !

کسیکه سالیان درازی کوهنورد بوده و همیشه به او تعلیم داده اند سرت به پایین باشد و جلو پایت را ببین، اگر به سر بازی ببرند تعلیمات را سخت تر از دیگران فرا می گیرد زیرا به سرباز می گویند سرت را بالا و متوجه جلو باش و این مسیر عکس قبلی است که به کوهنورد تعلیم داده می شود.

حرکت چشم مسیر معینی دارد و از پایین به بال را می نگرد و لازم هم چنین است که به نقطه اتکاء خودش با محیط (پا و پایین) بیشتر توجه داشته باشد و به همین دلیل است اگر کله قندی را

ص : 171

پهلوی کله قند دیگری بگذارند که عکس یکدیگر قرار داده شده اند چشم برای دیدن آ قند که قاعده اش بر زمین است راحت تر می باشد.

همینطور اگر کاغذهای بردارید به رنگهای قرمز - سبز - آبی - زرد - سفید و سیاه و بعد نوارهای کوچک کاغذ خاکستری را روی هر کدام قرار دهید هر یک را به رنگ خاصی خواهید دید. همین طور اگر دایره های مساوی را رنگ کنید بعضی را پس از رنگ نمودن بزرگتر می بینند و...

و به همین دلیل است است که در بسیاری موارد حس های دیگر به کمک باصره می شتابند (یا به کمک حس دیگری) تا از غلط و خطا مصون بمانند و باز به همین دلیل است که قرآن کلمه نظر را برای دیدن غذا به کار برده نه کلمه رؤیت را زیر نظر همان رؤیت است اما رؤیت با بررسی و نگاهی علمی و بدون خطای باصره.

جلد سوم و اعجاز قرآن

در جلد سوم به بسیاری از آثار و اثرات رنگ ها اشاره کردم بی جا نیست که ارزیابی دانشگاههای لوئیزیانا و پوردو در امریکا را با توجه به عکس العمل افرادی انسانی نسبت به رنگها باختصار بیان نمایم : ولی بذکر یک جمله اش می پردازم که بواسطه اهمیتش قرآن آنرا تأیید می کند «رنگ زرد حالت شعف و سرور را بازگو می نماید» ای عین جمله ترجمه شده از مطلب علمی دانشگاههای مذکور است و این جمله نیز عین آیه قرآن است صفراء فاقع لونها تسر الناظرین (سوره بقره) زرد اندک متمایل

ص : 172

به پررنگی که ناظرین را بنشاط و مسرت می رساند.

(راجع به بقیه رنگها به جلد سوم مراجعه فرمائید).

باز رنگ غذاها

از قدیم با عصاره های گیاهی - رنگهای نباتی - ماده سبز رنگ برگها یا کلروفیل که رنگهای طبیعی بشمارند غذاها را رنگ می کردند ، رنگ قهوه ای نیز که بوسیله بو دادن قندها بدست می آید (کارامل) مورد استعمال داشت.

اصولا رنگ اینگونه بوجود می آید که اشعه تابیده شده به جسم قسمتی جذب شود و قسمت دیگر منعکس گردد. اگر تمام اشعه تابیده شده بدون تغییر و بهمان صورت منعکس گردد جسم مورد تابش سفید بنظر می رسد و اگر همه جذب گردد و هیچ شعاعی به چشم برنگردد سیاه و اشعه های منعکس شده بالاخره رنگ مربوطه خواهند بود (البته کتاب علمی نمی خواهیم بنویسیم که راجع به تئوریهای کوانتیک و اتصالهای مضاعف الکترونی و بارهای غیر متقارن الکترونها و اینکه چرا اجسامی مانند پارافین بی رنگ دیده می شوند و ... که همه خارج از موضوع است مطالبی بنویسم).

بیشتر رنگهای صنعتی غذائی از دسته ازته ها می باشند و عده رنگهای ازوئیک بیشمار می باشد ولی قانونا رنگ های غذائی باید حتما در آب محلول باشند تا دفع آسانتری در اعضاء داشته باشند از اینرو که تنها یک شرط قانونی بشمار می رود حق استفاده از تمام رنگهای صنعتی برای رنگ کردن سفره یا غذا نیست رنگ

ص : 173

هائی که بخصوص برای نیلگون کردن قندها بکار می روند مشتقات سولفونه اندیگو می باشند و ... آنچه باید بگویم اینکه اغلب اقسام حیوانات از دیدن رنگها محرومند هر چند حساسیت در مقابل نور حتی در موجودات تک سلولی وجود دارد و عجیب اینجاست که بعضی از آنها در سلول واحدی که دارند قسمت برآمده ای برای درک فوق دارند. در گیاهان اولیه نیز (مثلا نوعی از الک های سبز) نزدیک پایه اشان که بجای آلت شنای آنهاست لکه رنگین نارنجی است که در دادن اطلاعات لازم عضوی بشمار می رود. در حیوانات پست سلولهای ادراکی ابتدائی که پر از دانه های رنگی هستند و بالاخره چشم که طبیعت از مصالح و مواد متضاد ! آنرا بوجود آورده در نرم تنان و سرانجام در انسان بصورت خاصی جلوه گر است و باز برای جلوگیری از پر گفتن و خارج از موضوع آوردن درباره انسان بگوبم که : نزد انسان هم طرز درک رنگ ها از یک شخص به دیگری تفاوت دارد و در سنین مختلف نیز فرق می کند ، آسمان زیبای آبی را یک جوان یا یک سالمند و حتی دو جوان یا دو سالمند همسایه یکسان نمی بینند و این اختلاف ناشی از رنگی بودن عنبیه است که در دو شخص هرگز مساوی و یکرنگ نمی باشد.

آنکه رنگ چشمش خرمائی است با آنکه آبی یا میشی یا سیاه است به تفاوت آسمان را یا رنگها را مشاهده می کنند زیرا زیادی ماده زرد عضلانی که ناحیه لکه زرد منطقه مرکزی شبکیه چشم را احاطه می کند مستقیما مربوط به رنگی بودن عنبیه می باشد (علت اختلاف دید در سنین گوناگون نیز بعلت این است که هر قدر

ص : 174

انسان پیر شود کریستالین کمتر امکان عبور از اشعه بنفش و آبی را می دهد).

یک نکته جالب از قرآن

از قرآن دو مطلب را برایتان می نویسم ولی فقط باشاره ای اکتفا می کنم زیرا زیاد از برنامه خارج شده ام.

هیچ چیزی از محیط نخواهید یافت که اثر مجاورتی نداشته باشد ! کما آنکه «کلیه اشیاء موجود در طبیعت که در درجه حرارت صفر مطلق قرار ندارند از خود اشعه حرارتی منتشر می کنند» (1) بهمین نسبت منکر اثر شفا بخشی و لااقل فعلا منکر اثری از رنگهای گوناگون عسل نشوید تا بعدا برای شما ثابت کنم شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس و اینکه قرآن پس از اشاره به رنگهای گوناگون عسل خاصیت شفا بخشی آنرا ذکر فرموده است خود اعجازی بشمار رفته و رنگها در غذا و شفا و درمان رل مهم و اساسی را دارند. من خودم را بی نصیب از مفاد و مفهوم این خبر نبی گرامی نمی بینم که فرمودند ساعتی فکر از عبادت سال یا هفتاد سال بهتر است (سال یا هفتاد سال بستگی و نسبتی با موضوع و مسئله ای دارد که درباره اش فکر می شود) و لااقل اگر بهمین نسبت کار من با سال برابری نکند با ساعتی یا دقیقه ای برابر خواهد بود زیرا پیدا شدن جملات علمی و مطالب دینی که در کتابهای اولین دانشگاه و آخرین پیامبر دیده می شود و در جای دیگر نیست یکنوع عبادت خاموشی است که لله الحمد

1- 1154 فیزیولژی کاتیون.
ص : 175

نصیب من شده است و اگر کار دیگری نکرده ام یا خدمتی ننموده ام منکر نمی توان شد که بسیاری از حقایق دین را از حالت سمعی به بصری کشانده ام (در هر صورت امیدوارم بر خلاف رضای خدا کاری نکنم).

پروردگار در کتاب شریفش هر جا به آفرینش های متنوعی که فرموده اشاره ای می کند آنرا در یک دسته از علومی که امروز انسان آنرا تقسیم بندی نموده جای می دهد و مستقر می سازد :

معاد را یک انقلاب بزرگ فیزیکی مرکب از اولتراسوند (صور اسرافیل) و دریای مشحون و ...

و آفرینش جهان را یک پدیده سه مرحله ای مکانیکی (خلق - سوی - قدر) که باهدای مربوط به آفرینش انسانی چهار مرحله می شود (سبح اسم ربک الاعلی - الذی خلق فسوی - والذی قدر فهدی) و شرح آن در جلد اول گذشت و ...

و حیات را یک آزمایش جالب شیمیائی که با دخالت آب شروع می شود (و جعلنا من الماء کل شی حی) از نمونه های مورد ادعای من است.

رنگ و شیمی و فیزیک

با تقسیم بندی اشاره شده خواهید پرسید پروردگار موپوع رنگ و رنگ شناسی را در زمره کدام یک از تقسیمات قرار داده است ؟ باید دانست ذات مقدیش به تمام مراحل مختلف مطالب قبلی (معاد - حیات - شروع خلقت و ...) اشاره فرموده و حتی معاد و زنده شدن مردگان را در تقسیم جالب تخمیری و ورآمدن

ص : 176

جای داده می فرماید : همانگونه که زمین خشک و مرده در بهار ور می آید (بوسیله باکتریهای ذره بینی در خاک مانند خمیر مایه عمل می نمایند) ربت و انبقت ور می آید و بعد نبات می روید و سبز و خرم می گردد.

نسبت برنگ نیز در قرآن با همین مسئله مواجه هستیم در یک آیه باثر فیزیولژیکی آن اشاره می شود و در آیه دیگر باثر پسیکولژیکی و ... و حتی در آیه مورد بحث به خواص غذائی و شفا بخشی رنگها توجه گردیده که تازه در علم جدید می خواهد جائی برای آن باز شده و نامی از آن بمیان بیاید و من این پیشنهاد را می نمایم که : به اثر شفا بخشی رنگ ها بذل عنایت و توجه بیشتری گردد ! زیرا قرآن (کتاب آسمانی) آنرا با پیوسته ساختن دانشمندان و رنگها بدست دانشمندان بامانت می سپارد.

رنگ های عسل

بر حسب آنکه زنبور بر چه گلی و ثمره ای نشسته و از آن بهره ای برای بوجود آوردن عسل برداشته رنگ عسل تفاوت می کند چنانچه عسل گل زیزفون (شیردار) قهوه ای تار و از زیزفون نقره ای سفید - از شمشاد بی رنگ - از تیره خردلها زردرنگ (خردل سفید با رنگ سفید) از مارچوبه و تیره ماش و باقلا مایل بسبز و از Phacelie عسل سفید و از فامیل Pseudoacasia سفید - از سوفرا ژاپونیکا زرد - از شبدر سفید ، سفید - از اسپرس ها سفید - از نعناعیان عسل روشن - از رومارین ها زرد

اولین دانشگاه -جلد پنجم -11

ص : 177

طلائی ، از بادرنجویه عسل سفید - تمشک سفید - گل گاوزبانیان روشن - سارازین ها قرمز - گالئوپسی ها خرمائی رنگ - پپسین لی Pissenlitخوشرنگ طلائی - سانتوره آبی مایل بسبز - نارنج ها سفید - آویکولار کم رنگ - ارالیاسه ها سفید - نارنج ها سفید - شوندها سفید و حتی نوعی ساپین داسه ها عسل سیاه رنگ می دهند.

شراب مختلف الوانه

مجبورم با آنکه تکراری است سک نوبت دیگر آیات مورد بحث را بنویسم ولی ترجمه آن را طالب نباشید به ابتدای همین جلد مراجعه فرمائید.

و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون ثم کلی من کل ثمرات فاسکلی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس.

به تمام کلمات این دو آیه بنگرید و بنگرید همه چیز از پروردگار شروع می شود (وحی) در نتیجه زنبور عسل از جماد یا نبات مسکنی اختیار می کند یا خود آن را می سازد (در آنچه برایش تهیه شه یا خود یافته است) بعد از لانه گزینی باز وحی به او می آموزد که از کل ثمرات آنچنانکه راه پروردگار پوئیدن باشد بهره بدهد که بهره دادنش همان خروج شراب رنگارنگی به نام عسل از بطن های اوست که در آن شفای مردم می باشد.

در این کتاب پیوند ناگسستنی بین مفهوم تمام کلمات فوق

ص : 178

را مشروحا خواهید. آنچه در اینجا می خواهم برای شما بنویسم مفهوم علمی پیوند بین کلمات «شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس» است.

(1) به هر چیزی که آشامیده می شود شراب گویند، تصور کنم پروردگار اشاره به این مطلب می فرماید که : در صورتی عسل شفاست که آشامیده شود. دردیک نجوشد، بر سفره با چیزهای ناجور دیگر مخلوط نگردد و برای تأیید این مطلب کافیست گفته شود که هم عناصر زیادی در عسل است و انتخاب آن بدون خوراک دیگر دیگر قدرت سوخت و ساز کافی خود را دارد هم برای درمان بعضی بیماریها به ویژه زخم معده و اثنی ع شر با یرقان یا... باید آنرا به تنهایی خورد.

(2) گفتم بین هیچ یک از کلمات دو آیه مذکور که به دنبال کلمه وحی بلکه از جمله کلماتوحی شده است جدایی نیست حتی به رابطه بین «کل ثمرات» و «مختلف الوانه» اگر به دقت توجه فرمایید خواهید پذیرفت که رنگهای مختلف در نتیجه بهره برداری از گلها و ثمرات مختلف است (همانگونه که قبلاً نیز به رنگهای عسل فراهم آورده شده است از بسیاری گیاهان اشاره شد).

(3) آنچه اهمیت دارد اینکه عسل با اشاره در قرآن و بصراحت در اخبار جز و شیرینی ها محسوب شده که حتی گفتنش لازم نبود ولی جنبه اعجاز قرآن را برای شما می نویسم تا جبران توضیح واضحات که عسل شیرین است بشود. اگر به آنجا که از رتنگ گلها مطالبی نوشته ام برگردید و مجدد نگاهی کنید خواهید دید که رگ گلها را چند ماده قندی درست می کردند

ص : 179

و از طرف دیگر چون رگ عسل هم با رنگ گلهای مربوطه نسبت مستقیم دارد این مسئله را از قرآن خواهیم آموخت که رنگهای گوناگون عسل نیز از عناصر قندی و نتیجه فعل انفعلات مربوط به آهاست وعلت اینکه چرا به جای کلمه عسل، شراب در قرآن آورده شده خواهید دانست.

(4) طبع بشر را که همیشه باید غذاهای گوناگون در اختیارش باشد از جمله سرشت های واقعی اوست که از قدیم الایام تا کنون نظر همگان را جلب کرده و از دیر زمان با ادویه جات و امروز با مواد صنعتی شیمیایی غذاها را رنگارنگ می سازند قرآن نیز به این مسئله ظر عنایتی داشته و شراب مختلف الوانه را که پسند طبع بشر می باشد متذکر گردیده است.

(5) آیا رنگ مواد قندی که موجب رنگ شدن گلها می شود خاصیت شفا دهندگی دارد که قرآن در فاصله بین شراب (عسل) و خاصیت شفا دهندگی آ ن. جمله مختلف الوانه را آورده است ؟ آری اگر این مطلب اعجازآمیز 15 قرنی قرآن را پذیرفتند شما را به کتابهای گیاه شناسی طبی راهنمایی می کنم بگیرید و بخوانید و چون به خواص درمانی گیاهان رسیدید خواهید دید بسیاری از خاصیت های گیاهی مربوط به عناصر قندی موجود در گیاه است همان عناصر قندی که گفتم باعث رنگین شدن گلها می شود.

(6) باز برای این عصر توضیح واضحات ولی برای 15 قرن قبل معجزه - زیرا مردم مکه (سوره نحل مکیه است) جز یک رنگ عسل مربوط بطائف یا حداکثر دو سه رنگ را ندیده

ص : 180

بودند و برای اینکه باور نماید عسلها رنگهای مختلفی دارد لازم به شاهد و پرسش از مسافرین نقاط مختلف به ویژه از شامات آمده ها بود.

(7) من احتمال می دهم چون قرآن فرموده است شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس باید هم عسلها یی که انسان به آن دسترسی دارد در صحت آن یقین دارد مخلوط می کند و به صورت شراب و آشامیدنی بسیار خوبی در آورده و هر چه انواع رنگین عسل بیشتر باشد به مفهوم بهره برداری از کل الثمرات - و شراب مختلف الوانه نزدیکتر شده ایم.

بد نیست در اینجا به ذکر معرفی گفته بپردازیم که به انواع مختلف عسل توجه داشته و پژوهشهایی آزمایشی چندی بر روی حیوانات درباره تاثیر انواع مختلف عسل روی تشجیع و تحریک و آرامش ورفراکتر (انعکاس نور) در قلب های خون گرم به عمل آورده است ( تألیف 1959 از آقای Stiller dankwart )

(8) این مطلب علمی را نیز فراموش نفرمائید که بین ارتفاعات مختلف جبال و رنگ و عاصر موجود در گلهای روئیده شده در قسمت های آن که خود بطور مستقیم با رنگهای گوناگونن عسل مربوط است پیوستگی برقرار است.

(9) جا دادن این جمله «مختلف الوانه» در بین «شراب» و «فیه شفاء للناس» مهمتر از آن است که بنده یا کسانی همانند بتوانند به اثر رنگها در درمان و شفا بخشی توجه بنمایند و بطور قطع و یقین با پیشرفت بیشتر علم و توجه دانشمندان خدا ترس به موضوع رنگ اعجاز چندی از این مطلب معلوم خواهد گردید و در چند

ص : 181

صفحه بعد راجع به آن خواهم گفت چرا !

(10) یادتان هست که پروردگار فرموده است و الطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا و بهترین غذاها را برای اهل ایمان می خواست ولی اینجا با آنکه عسل از طیبات است شفای مردم اعم از مومن و کافر بحساب آمده است ! آیا ایندو مطلب مغایرتی دارند ؟ نه.

پروردگار طیب را آفرید و بر خوان کرم خود در برابر جهانیان نهاد و خواصی بر آن وضع نمود و در عین حال به اهل ایمان سفارش انتخاب آنرا فرمود.

باز رنگ غذا

غذاها را برای اینکه خوشرنگ و خوشایند سازند از قدیم الایام تا عصر حاضر رنگ زده و می زنند و در این زمینه می توان اغذیه را به پنج دسته تقسیم کرد.

(1) آنها که بصورت رنگ آفریده شده مصرف می شوند مانند رنگ سبز کلروفیل سبزیجات.

(2) رنگی که با آماده ساختن غذا بآن تعلق می گیرد مثلا زنگ پیگمانت و قهوه ای آن قسمت از نان که برشته می شود.

(3) افزودن عصاره های غذائی بغذا.

(4) اضافه کردن رنگ های گیاهی.

(5) ریختن رنگ های ترکیبی یا مصنوعی.

همینکه عنوان «باز رنگ غذا» را باز کردم حتما در ضمیر باطن خود شکوه ای از پرگوئی و مکرر داشتن نمودید لهذا پنج

ص : 182

قسمت را شرح نمی دهم فقط این سئوال را دارم : آیا در عصر جاهلیت برای عربهائیکه خودتان خوب می دانید چه می کردند و چه می خوردند اصلا رنگ غذا برایشان معنی و مفهومی داشت که قرآن «مختلف الوانه» را یک مرتبه در برابر شان فرود آورد و از رنگارنگ بودن شرابشان سخن گفت ؟ مگر جز خرما و گوشت و شیر و فراورده های مربوط بآن که بیشتر در انحصار شتر بود خوراکشان چه بود و برنامه غذائیشان چه نظمی داشت که در درجه آخر به رنگ آن توجه نمایند ؟ قط این مطلب را هرگز فراموش نفرمائید که قرآن کتاب آسمانی زمان بخصوصی و برای مردم بخصوصی نبود اگر آنروز چند نفری می خندیدند که قرآن برای پرکردن جملات و تفنن عبارات بذکر رنگهای مختلف عسل پرداخته است برای این بود که دانایان عصر فضا بر توجه قرآن باین مسئله و هزارها مسائل دیگر علمی آفرین بگویند.

بشر در برابر رنگ

اولین رنگی که پیدا شد آبی آسمانی بود ، اما گیاهان نبودند که بوسیله آلت دراکه اشان از آن رنگ متأثر شودند و نه هیچ چشمی از حیوان و انسان که بآن رنگ بنگرد. بعد از آبی آسمانی ، آبی دریایی ، سپس سبز کلروفیلی نباتات ، آنگاه گیاهان و حیوانات کره خالی را از رنگهای گوناگون خود ، پر زرق و برق گردانیدند. انسان بوجود آمد.

چشم پستانداران را دریچه ای است ، اما گوششان را

ص : 183

نیست ، برای اینکه هر جا بروند رنگی چشمشان را متأثر می سازد ، در این صورت چشم را دریچه ای لازم بود تا برای استراحت از آن استفاده کند و پلک بآن اضافه گردید ، در صورتیکه می تواند به گوشه ای پناه ببرد که صدا نباشد و گوش راحت کند ، گوش بدون دریچه.

آدمی می تواند تمام حوواس را بدون بکار بردن ظاهری عضو دیگر استراحت بخشد جز چشم که باید برای فاصله دادنش با رنگها از عضو دیگر (پلک) کمک بگیرد (1) پس بشر اسیر رنگهاست !

مدتها رنگ بود و انسان ، و امروز انسان است و رنگ ، یعنی زمانهای دراز رنگ بر او اثر می کرد و نمی دانست رنگ اربابش است و اینک هر دو بر یکدیگر مؤثرند و تا حدودی رنگ نوکر و مسخرش گردیده است و هر روز بیشتر منقاد و مطیعش می گردد.

فلاسفه مکتب های یونان و ... از رنگها مطالبی ذکر کردند و بعد نیز کسانی سخنانی در این زمینه آوردند که اینک پژوهشهای روز می خواهد کم و بیش بآنها پشت کند اما آنچه با

1- در قرآن مجید است که چرا به خلقت شتر نمی نگرید. ناروانگران گویند محیط نزول قرآن نیازمند تئجه به شتر و خرما و ریگ بود و از اینرو شتر نامبرده شده در صورتیکه کتاب پیامبر خاتم که برای جهانیان است شتر را بمنظور دیگر مثال آورده که از جمله عجایب خلقتش امتیازات فراوانی است که در میان پستانداران دارد و یکی از آنها دریچه ای است که هنگام طوفانهای شنی می تواند چشم و بینی خود را محفوظ بدارد.
ص : 184

گذشت زمان جنبه علمیش بیشتر و بهتر هویدا می گردد سخن 15 قرنی قرآن است که فرمود : صفراء فاقع لونها تسر الناظرین (بقره). قرآن بدورتر اندیشه کرد : اینجا به اثر پسیکولژیک رنگ زرد مخصوص بر ناظرین اشاره فرمود و در جای دیگر از اثرات فیزیولژیکی رنگها بصورت الوان و السن سخن می گوید که آیاتش را آوردم و مهمتر از همه که به اثر رنگ در درمان و شفا جمله ای دارد شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس.

دانائی تدریجی بشر و رنگ

مدتها رنگ بود و انسان ، اندک اندک دانائیش نسبت به رنگها افزایش یافت تا جائیکه روزگاری این مسئله پر هیاهو را نیز مانند مسائل بیشمار دیگر به تسخیر خود در خواهد آورد.

از آن زمان که سلاطین ، آدمیان را بخدمت گرفتند ، از رنگها نیز استفاده هائی کردند اما همه به دلخواه و از روی هوس : یکی مناره هائی در نجف (غری) ساخت و در روز غضب خود هر کس باو بر می خورد خونش را می ریخت و بعلامت عضب مناره را سرخ می ساخت ، دیگری میر غضب یا جلاد را سرخ پوش می نمود و روز بهجت را بنفش بر تن می کرد یا رنگ دیگر ، یکی هم قصر خورنق را با طلوع و غروب آفتاب متلون می ساخت دوره های بعد کسانی چون ابومسلم خراسانی با تجربیات سطحی خود رنگها را انتخاب کردند بدون آنکه متوجه اثر روانی یا فیزیولژیکی آن باشند ، او که بر علیه امویان قیام کرده بود هر روز سپاهیان را دستور داد لباسی و پرچمی برنگی مخصوص

ص : 185

داشته باشند و سرانجام روزی که همه برنگ سیاه بودند ابهت لشکر را افزون دید و همان را انتخاب کرد تا بدل دشمنان بیم افکند و درست برگزید.

اما هنوز کسی متوجه اثر و اهیمت رنگ محیط از جماد و نبات و حیوان نبود که قرآن از آنها سخن گفت : و من الجبال جدد بیض و ... که قبلا همه را با ترجمه آوردم.

پزشکان و رنگ

چون قسمت اعظم کتابم مربوط بامور پزشکی است در این باره نیز باختصار مطالبی بیاورم.

بقراط که حکیمی بود نامی درباره رنگها سخنانی دارد ، پزشکان اسلامی بویژه آنان که ایرانی بودند پیش آهنگ در این زمینه اند که در جلد چهارم به پاره ای از آنها اشاره شد.

همانگونه که نوزاد از ابتدا رنگ سرخ را می شناسد ، پزشکی نیز در زمان نوزادیش آن را شناخت. پزشکان قرون وسطی در چین و مشرق زمین نور قرمز را در معالجه آبله و عفونت های اگزانتمی مانند سرخک و مخملک و بسیاری بیماریهای دیگر پوست بکار می بردند پزشکان انگلیسی برای تشخیص تشخیص شغلی جامه سرخ می پوشیدند و برای پیشگیری و تخفیف دردها و سبک کردن بیماریها اطاق را قرمز رنگ می نمودند. در مقدونیه اشیاء و لوازم قرمز برای جلوگیری از تب ها بکار می رفته است و در روسیه نیز برای درمان بیماری مخملک از آن استفاده می کردند. در اسکاتلند از رنگ قرمز برای تسکین دردها و

ص : 186

رنجهای بیماران استفاده می شده است. (1280 - 1361) ادوارد سوم پادشاه انگلستان را در اطاق روشن شده از نور قرمز از لحاظ کلنیک نگهداری کردند و همینطور برای چارلز امپراطور.

از سال 1656 الی 1688 و تا اواخر قرن هجدهم استفاده از نور قرمز برای معالجه آبله بکار برده می شده است و علت اثر را نیز تاثیر عمیق نور قرمز و مادون قرمز در پوست می دانستند که در نتیجه جذب مکانیکی ترشحات التهابی انجام می شد. بعد متوجه اثر درمانی نورها بر نور آلرژی و درد اعصاب شدند ولی اوائل تجربه های علمی نداشتند و اینک با ابسرواسیونها و شرح حال بیماران بوسیله Pleasantonچنین ادعا جنبه تجربی و علمی پیدا کرده است.

در اوائل قرن بیستم پزشکان روسی و آلمانی اثر درمانی اشعه های آبی و بنفش را روی نورالرژیها تأیید کردند. امروز در نورالرژیهای متوالی بیماری زنا - نزد کودکان بی حس و کم خون - در اختلالات روانی - در هیجانات و وسواسی ها حتی آنان که به ستوه آمده اند - در بی خوابی ها و ... اثر نور و رنگ غیر قابل انکار بوده و درمانها بوسیله نور و رنگ بویژه بوسیله حمام با نورهای رنگین معمول است.

درمان بوسیله حمامهای رنگین در 1900 در آزمایشگاه گاستون در بیمارستان سن لوئی در اطاقی که چراغهای تابان برنگ های آبی و قرمز و سبز آنرا روشن می کردند تقریبا آغاز درمان معمول گردید. در آنجا انواع بیماریهای پوستی (اگزما -

ص : 187

پسوریازیس اکنه - ایکتیوز - لیکن ها و ...) در معرض تابش اشعه های مذکور بطور مختلف (مرتب - تدریجی - متناوب - متوالی) قرار داده شدند و نتایجی در برخی قسمت ها بدست آوردند.

در بیمارستان بروکاپاسکال در بخش پاسکال در 1901 دستگاهی با حمام نورهای رنگین و دستگاه تهویه تعبیه نمودند و همینطور تجربه هائی در این زمینه در بسیاری از نقاط جهان ادامه دارد. حتی در آن سالها اکزماها را با پارچه های ابریشمی قرمزی می پوشاندند و در معرض آفتاب قرار می دادند.